بازگشت

محاصره قصر حكومتي توسط مسلم و كوفيان


چون مسلم بن عقيل اخبار مربوط به هاني را شنيد به عبدالله بن حازم دستور داد كه با اعلام عمومي، ياوران و بيعت كنندگانش را مجتمع كند و ديري نپاييد كه نزديك به چهارهزار نفر در اطراف مسلم بن عقيل گرد آمدند. سازماندهي نيروها شكل گرفت، و عبدالرحمن بن عزيز كندي،


مسلم بن عوسجه، عباس بن جعده جدلي، ابوثمامه صائدي با قبول فرماندهي گروههاي نظامي، مردم را به سوي قصر حكومتي بردند و عبيدالله كه از چنين وضعيتي سخت به هراس افتاده بود تنها تلاش مي كرد كه درهاي قصر همچنان بسته بماند. [1] .

عبيدالله كه بخوبي دريافته بود امكان مقابله ي مستقيم نظامي براي وي وجود ندارد دست به ابتكار ديگري زد، و شبث بن ربعي تميمي، حجار بن ابجر عجلي، كثير بن شهاب حارثي، شمر بن ذي الجوشن ضبابي، و قعقاع بن شور ذهلي را كه از بزرگان معتبر كوفه بودند، مأمور كرد تا با به راه انداختن جنگ رواني در صدد تغيير شرايط باشند. آنان از يك سو با فريفتن مردم، و از سوي ديگر با ايجاد رعب از طريق ترويج شايعه رسيدن سپاه بني اميه از شام، و قطع سهميه ي مردم از بيت المال و سخت گيريهاي افراطي عبيدالله همت خود را معطوف به ايجاد تفرقه در ميان همراهان مسلم كردند. كم كم آثار جريان نفاق و حضور محترمين و سرشناسان خود فروخته، آثار خود را نشان داد و در ميان مردم زمزمه افتاد كه نبايد به استقبال خطر رفت، و نيكو آن است كه تا فرصت باقي است به خانه هاي خود بازگرديم. با شكستن حرارت اوليه و تحريك عواطف مردم و تحصيل شرايط مناسب براي حكومت عبيدالله، بزرگان كوفه در حالي كه پرچمهاي امان عبيدالله را در دست داشتند، مردم شادمان را براي رسيدن به امنيت به زير پرچمهاي خود فرا خواندند و عاقبت كار بدانجا رسيد كه زنان به سراغ فرزندان خود مي آمدند و آنان را باز مي گرداندند.


پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ص 100، تاريخ طبري، ج 5، ص 368، اخبار الطوال، ص 239، العبرات، ج 1، ص 321.