بازگشت

سياست تطميع و تهديد


فردا روز با فرمان عبيدالله مردم در مسجد اجتماع كردند، و او با تهديد و ارعاب به مردم گفت: حكومت سرزمين شما به من سپرده شد تا از اموال عمومي و محرومان و مظلومان شما


حمايت كنم و آنان را كه در اطاعت حكومت باشند چون پدري مهربان مهرورزي كنم، و آگاه باشيد كه شمشير خود را بر سر نافرمانان شما خواهم كشيد، از خشم و غضب من هراسناك باشيد و بدانيد كه به گفتار بسنده نخواهم كرد و مرد عمل هستم. وي افزود باورم اين است كه اين مشكل و دعوت مسلم و بيعت مردم با او جز با برخورد محكم و قاطع از ميان نخواهد رفت و آگاه باشيد كه بي گناه را به جاي مجرم و حاضران را به كيفر غايبين مجازات خواهم كرد، و شما را به جايگاهتان باز خواهم گرداند. [1] سخن مرا به آن مرد بني هاشم [مسلم بن عقيل] برسانيد تا از خشم من خود را دور كند. [2] عبيدالله سياست مشتهاي آهنين را پيش گرفت و فضاي رعب آوري را در كوفه پديد آورد. دستور بازداشت و قتل عام بزرگان كوفه را صادر كرد، و مأموران و عرفاء [3] تحت فشار قرار گرفتند تا ضمن گزارش دقيق و لحظه لحظه ي امكانات شهر، نسبت به شناسايي مخالفان حاكميت بني اميه و كساني كه به شهر وارد مي شوند اقدام كنند، و همچنين دستور داد هر كدام از جاسوسان كه در فرمان او نباشند و گزارشهاي مناسبي ارائه نكنند، از پرداخت مستمري از بيت المال محروم يا تبعيد گردند، و يا اينكه به دار آويخته شوند و اموالشان مصادره گردد. [4] .


پاورقي

[1] ابن اعثم در الفتوح، ص 67، نوشت است: اسد بن عبدالله المري در اعتراض به تهديدهاي عبيدالله با استناد به قرآن کريم گفت: اي امير! خداوند مي‏فرمايد: و لا تزرو وازرة و اخري. سوره‏ي انعام، آيه‏ي 164. هيچ گناه کاري حامل گناه ديگري نيست. پس هر کس در قبال عمل خويشتن مسئوليت دارد و پاسخگوست، بگويي مي‏پذيريم و اطاعت مي‏کنيم اما ميان ما به زشتي عمل نکن. ابن‏زياد که براي سخنان وي پاسخي نداشت از منبر خطابه به زير آمد و به قصر حکومتي رفت.

[2] مثير الاحزان، ص 30.

[3] جمع عريف و به کساني اطلاق مي‏شد که امور مردم و اقوام را به حکومت گزارش مي‏کردند، (مجمع البحرين، ماده‏ي عرف).

[4] شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 42، ابن اثير، کامل، ج 3، ص 269، بحارالانوار، ج 44،ص 341، العوالم، ج 17، ص 191.