بازگشت

پيشگفتار مترجم


تاريخ آموزگاريست نستوه كه در هر گام خود درسهايي آموزنده دارد، و نگرنده ي بابينش را به پشت پرده هاي فروافتاده بر حوادث گذشته مي برد، و مناظري به او نشان مي دهد كه هر يك امتي را در مسيري قرار داده، مغروري را به خاك مذلت ماليده، واپس زدگان مستضعفي را به وراثت و امامت بركشيده، طاغوتي را به نيل طغيان سپرده است. برآمد اين آموزشها و تجربه اندوختنها، به گفته ي اميرالمؤمنين علي عليه السلام؛ به تقوا دست يافتن، و با معيار پرواپيشگي در برخورد با حوادث پيچيده ي موجود، به شبهه نيفتادن است. [1] شبهه بدان معنا است كه حق و باطل از شدت شباهت داشتن به يكديگر، اشخاص بي معيار و بدون حجت را به اشتباه مي اندازد و تشخيص آنها را مشكل مي سازد [2] عبرت گرفتن از پيشامدها، تقوي به بار مي آورد و چون تقوي هم معيار است و هم حجت، هم ترازو است و هم مشعل، هم شمشير است و هم زره، انسان را از افتادن در اشتباه مانع مي گردد.

اين حقيقت چنان روشن است كه مي بينيم به هنگام پيش آمدن جنگ جمل، عده اي در تشخيص حق در اردوگاه علي - مظهر مجسم حق - و اردوگاه طلحه و زبير، به شبهه مي افتند، و در معركه ي صفين، در حقانيت علي به شك دچار شده او را با معاويه همسنگ دانسته احتمال مي دهند كه حق در آن سوي باشد، و به هنگام حركت امام حسين از مكه به كوفه، برخي او را از رفتن منع مي كنند؛ اما پرواپيشگان، نه تنها در روزگار آرامش كه در گرماگرم ميدان جنگ و برخورد ناگهاني با حوادث گيج كننده و بهت آور نيز، در پرتو نور تقوايشان چنان تصميم مي گيرند و حق را از گرده ي باطل بيرون مي كشند و چشم شبهه و بينايي فتنه را كور مي كنند كه تاريخ و تقوي نيز انگشت به دهن مانده از شاگردي كه چنين استاد شده است به شگفت مي آيند.

تحليل اين حوادث و برخورد عميق و دقيق داشتن با تاريخ بطور كلي، و با تاريخ صدر اسلام علي الخصوص، وظيفه ايست كه قرآن و سنت و نهج البلاغه، بارها تأكيد كرده اند. فرياد «سيروا في الارض» و «فانظروا كيف كان» قرآن از هر فريادي بلندتر و در شبستان و رواق تاريخ آن چنان پيچيده و طنين انداز است كه تنها به گوشهاي مهرخورده و در به روي واقعيتها بسته، نمي رسد.

با كمال تأسف، با وجود فراواني تاريخ ها و سيره ها، تاريخي تحليلي از روند حوادث پيش آمده در اسلام


نداريم. اخيرا تك نگاريها و كوچك جزيره هايي باب شده، اميد است اين باب پيوسته به روي خواستاران حقيقت و جستجوگران در تاريخ گشاده تر گردد. از جمله كار پرارزش استاد عبدالفتاح عبدالمقصود تحت عنوان امام علي بن ابي طالب است كه پنجاه سال نخست تاريخ اسلام را بر محور زندگي دومين شخصيت اسلام به تحليل نشسته، الحق توفيق الهي رفيق راهش بوده است. دريغ كه از آن پس از چنين نصيبي بي بهره مانده است. ايشان پيوسته وعده مي داد كه زندگي امام حسين عليه السلام را نيز به همين سبك به رشته ي تحرير درآورد، ولي گرفتاريهاي ديگر و جنگهاي خانگي خانمانسوز و دشمن شادكن بيروت و سپس سراسر لبنان، اين وعده را منجز ناشده باقي گذاشت، ليكن در گنجينه ي پرارزش نوشته هاي اخير دانشمندان مسلمان و غير مسلمان، اثر ديگري وجود دارد كه كم از آن كار نيست، و گاه از آن هم برتر و با ارزشتر است.

اين يك كتاب تاريخ الحسين نوشته ي استاد عبدالله العلايلي است و اين دانشمند از لبنان است، و از برادران اهل سنت. كتابش تحليل واقعه ي كربلا است، ليكن براي روشن شدن ريشه هاي اين واقعه به روز سقيفه ي بني ساعده برگشته و آن حادثه به بعد را به اجمال تحليل كرده است. تحليلهاي اين كتاب نيز 50 سال از تاريخ اسلام را در برمي گيرد، ولي بيست سال پس از كتاب امام علي را در ابتدا و انتها در بردارد، يعني تا سال 61 هجري را. امتيازش بر كتاب استاد عبدالفتاح عبدالمقصود، مستند بودن آن است و پاورقيهاي توضيحي اش. چيزهايي كه جايش در آن كتاب خالي است.

اين كتاب در سه جلد يا سه بخش تنظيم شده است:

1- پرتوي از زندگي حسين عليه السلام

2- تاريخ حسين

3- روزگاران حسين

و در هر جلد جنبه اي از زندگي معنوي امام و حوادث تاريخي آن زمان و ريشه هاي حادثه ي كربلا را به بررسي نشسته است.

اگر چه كتاب بيش از پنجاه سال قبل نوشته شده است، ولي مطالب آن همچنان زنده و تحليلهايش مورد نياز و اصطلاحاتش باب روز است.

سالها پيش يعني بيش از چهل سال قبل، بخش نخست آن بوسيله ي آقاي شيخ محمد باقر كمره اي ترجمه شده است كه هم ناياب است و هم ناقص، و هم به نثر معمول سالها پيش، لذا به ترجمه ي اين كتاب عزم جزم كردم، ليكن گرفتاريها اجازه ندادند ترجمه ي آن به هنگام شود.

اكنون كه ترجمه ي جلد نخست اين كتاب به پايان رسيده است، به همين صورت تقديم علاقه مندان مي گردد، باشد كه خود انگيزه اي براي ترجمه ي جلدهاي بعد، و تسريع در ترجمه شود. ليكن از ترجمه ي بقيه ي مجلدات ضروري تر، تحليل وقايع سالهاي چهلم تا پنجاهم هجرت، بر محور زندگاني امام حسن مجتبي، سبط اكبر، و از آن سال به بعد، بررسي نقادانه اي از اوضاع سياسي و اقتصادي و فرهنگي دوران خلافت معاوية بن ابي سفيان مي باشد. زيرا حوادث تاريخي حلقه هاي زنجير به هم پيوسته ي سرگذشت انسانيت هستند، اگر حلقه اي بگسلد، توالي منطقي، و عناصر به هم پيوسته ي تاريخ نيز گسسته خواهد شد. اگرچه در اين كتاب اشاره هايي به حوادث آن دوران شده است، ليكن اشاره هايي گذرا و بدون ارتباط است، و به قصد تحليل تاريخ آن دوره نمي باشد.

بنابراين، سر آن دارم كه به توفيق الهي، تاريخ دوره ي ياد شده را با تحقيق و بررسي منابع تحليلي و معتبري


كه در اين باره وجود دارد، به نگارش درآورم، باشد كه اين خلأ از تاريخ صدر اسلام نيز پر شود، و پژوهشگران راه را تا نهايت ادامه دهند.

توضيحاتي كه نويسنده ي محترم در كتاب آورده با علامت ستاره در پاورقي همان صفحه ترجمه شده و توضيح درباره ي برخي از مطالب و افراد كه ضروري به نظر مي رسيد، با شماره در آخر كتاب تحت عنوان «پيوست» آمده است. شماره ي آيات، و منابع برخي از روايات و احاديث، تا آنجا كه امكان داشت مشخص و در پاورقي يادآوري گرديدند.

نويسنده ي روشن بين، اين كتاب را در پنجاه سال پيش نوشته است و از آن هنگام به بعد نام او در تاريخ فرهنگ و ادبيات ايران پنجاه سال اخير، كم و بيش برده شده است، ليكن اطلاع دقيقي از شرح حال او در دسترس نيست، اخيرا دوستي تازه يافته، از استادان دانشگاه صور لبنان، و از برادران شيعه ي آن ديار، آقاي دكتر فايز ترحيني، كتابي را كه درباره ي نويسنده، در حدود چهار صد صفحه، نوشته است برايم فرستاد. مختصري از آن شرح حال را در اين جا براي استفاده ي خوانندگان علاقه مند عرضه مي دارم.



پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 16.

[2] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 38.