بازگشت

مقدمه مؤلف


فصل پاياني كاروان پيروزمند

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطيبين الطاهرين و اللعن الدائم علي اعدائهم اجمعين.

كاروان پيروزمند حسيني، هم اينك رسالتي جاودانه را با خود مي برد. مقصد كاروان سرزمين مردمي است كه دين را از طريق حكمرانان طاغوتي خود شناخته و گفته هاشان را پذيرفته اند؛ هر چه فرمان داده اند اجرا كرده اند و هر چه را نهي كرده اند ترك گفته اند؛ و بر اين گمان اند كه اينان جانشين پيامبرند و هر صدايي كه عليه آنان بلند شود، ناگزير بايد خاموش گردد و هر كس در مقابل آنها بايستد بايد به قتل رسد. آنان هرگونه حركتي را كه در راستاي بيداري امت انجام مي شود، فتنه و آشوب تلقي مي كنند و رهبران آن حركت را سران فتنه مي دانند؛ و پيداست كه فتنه بايد فرونشانده شود. و هر كس با قدرت حاكم بستيزد، خارجي و آشوبگر است، و سر او را بايد از تن جدا ساخت و در شهرها چرخاند و در قلب پايتخت به دار آويخت. زن و فرزندش بايد اسير و در شهرها گردانده شوند، تا ديگران بياموزند كه تنها سكوت پيشه كنند و هر آنچه را خليفه حاكم بگويد پايبند باشند.


به عبارت ديگر، اين كاروان به سوي مردمي در حركت بود كه در سايه حكومتي خونين با اسلام اموي آشنا شده بودند و هيچ حقي براي خاندان پيامبر قائل نبودند. آنها حتي نمي دانستند چه كسي كشته شده است و پدر و جد او كيست. چرا كشته شده است و انگيزه اش از اين قيام خونين چه بوده است!

آري، آنها تنها از زبان عالمان درباري - و دستياران اين حكومت ستمگر و فاسد - تنها يك چيز را فراگرفته بودند و آن اينكه اين كشتگان بر اميرالمؤمنين يزيد خروج كرده اند!

اين كاروان دو رسالت داشت:

رسالت نخستش به سوي مردمان گمراهي بود كه واقعيات را نمي دانستند و به روش بني اميه پرورش يافته بودند.

رسالت ديگر آنان متوجه توده ي امت بزرگ اسلامي بود كه در ذهنشان اين اشعار رسوخ يافته بود: «حكومت از آن پيروزمندان است».

هدف اين دو رسالت اين بود كه در ضمير اين مردم روح بدمد؛ پس از مرگ معنوي، دوباره آنان را زنده كند؛ از خواب گران بيدار نمايد و وادارشان كند تا در برابر حاكمان ستمگري كه با وجود نداشتن شرايط حكومت و امامت، تنها با زور به حكومت رسيده اند ايستادگي كنند. و مفهوم واقعي اصلاح طلبي در امت رسول خدا (ص) نيز چيزي جز اين نيست! چنان كه حضرت سيدالشهدا و سرور آزادگان، حسين بن علي (ع) نيز در آن گفتار مشهورشان به صراحت فرمود: «من خواستار اصلاح در امت جد خويش هستم.» [1] .

اين مهم ترين و زيربنايي ترين مأموريت كاروان بود. در رأس اين كاروان فرزند رهبر نهضت، امام علي بن الحسين، زين العابدين (ع)، و خواهر آن حضرت، زينب كبري (س)، دختر اميرمؤمنان، علي (ع) قرار داشتند كه موفق شدند مأموريتشان را به گونه اي فوق


تصور به انجام برسانند. به طوري كه در زماني كه هنوز كاروان در پايتخت دشمن به سر مي برد، نسبت معادله دگرگون شد براي يزيد ملعون چاره اي جز اين نماند كه هر چند به طور ساختگي بگريد و به لعن و بيزاري پسر مرجانه تظاهر كند و از آنچه اتفاق افتاده است اظهار تأسف نمايد، و براي باقي ماندن بر حكومت خود و از بيم نابود شدن حكومتش، باقيمانده ي خاندان رسول اكرم (ص) را به مدينه بازگرداند. اين همان چيزي است كه از لابه لاي مطالعه اين فراز از تاريخ نهضت مبارك حسيني به آن دست خواهيم يافت. ان شاء الله.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 329.