بازگشت

نوحه سرايي پريان


شيخ مفيد در كتاب امالي خود به نقل از محفوظ بن منذر مي نويسد: پيرمردي از بني تميم كه در مكاني بلند سكونت داشت به نقل از پدرش برايم گفت: ما تا شب عاشورا از قتل حسين (ع) بي خبر بوديم. در آن شب [1] به همراه مردي از قبيله روي بلندي نشسته بوديم و از هاتفي شنيديم كه مي گفت:

به خدا سوگند، پيش شما نيامدم، مگر اينكه ديدم كه سرش بريده و گونه هايش خاك آلود است، پيرامونش جواناني بودند كه از گلويشان خون جاري بود و مانند چراغ در تاريكي نور مي افشاندند، رهوارم را به انگيزش درآوردم تا شايد پيش از ديدار با حوريان بهشتي به آنان برسم، اما قدر الهي، كه او خود به انجامش مي رساند، مرا بازداشت؛ و اين كاري بود كه قضاي الهي مقدر ساخت، حسين چراغي بود كه از او نور برگرفته مي شد، خدا مي داند كه من دروغ نمي گويم، خداوند بر قبري كه پيكر حسين را در خود جاي داده است درود فرستد، و او را در غرفه ها [ي بهشت] شادمانه با پيامبر (ص) و جانشين او و [جعفر] طيار همنشين گرداند.

ما پرسيديم: خدايت رحمت كند، تو كيستي؟

گفت: من و پدرم از جنيان نصيبين [2] هستيم. ما براي پشتيباني و كمك به حسين (ع) آمديم ولي پس از بازگشت از حج، او را كشته يافتيم». [3] .



پاورقي

[1] نگفته نماند که مقصود شب يازدهم است، هاتف از قتل آن حضرت خبر مي‏داد.

[2] نصيبين: شهري است آباد از سرزمين جزيره بر کنار راه کارواني موصل به شام. به گفته ساکنان آنجا، در آن شهر و روستاهاي حومه‏ي آن، چهل هزار بستان وجود دارد! (ر. ک. معجم البلدان، ج 5، ص 288).

[3] امالي شيخ مفيد، ص 320، مجلس 38، شماره 7؛ و امالي طوسي، ص 91 - 90، مجلس سوم، حديث 5/141.