خوارزمي از مفضل بن عمر جعفي نقل مي كند كه گفت: «از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: پدرم محمد بن علي از پدرش علي بن الحسين براي من روايت كرد و گفت: چون حسين كشته شد كلاغي آمد و خود را به خون حسين آغشته كرد. آنگاه پرواز كرد و در مدينه بر روي ديوار خانه ي فاطمه ي صغري، دختر امام حسين (ع) نشست. فاطمه سر بلند كرد و نگاهي به كلاغ انداخت و گريست...». [1] .

خوارزمي از شطاح وراق نقل مي كند كه گفت: از فتح بن سحرف [2] شنيدم كه مي گويد: «من هر روز براي گنجشكان دانه مي پاشيدم و مي خوردند. اما در روز عاشورا برايشان دانه ريختم ولي نخوردند. از اينجا دانستم كه به خاطر قتل حسين از خوردن خودداري كرده اند». [3] .

[1] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 92.

[2] در سير الاعلام النباء، ج 13، ص 93 و ج 8، ص 387 فتح بن شخرف نقل شده است که گويا در سال 73 وفات يافت. در تاريخ بغداد، ج 2، ص 384 آمده است او يکي از جهانگردان پارسا بود. سرانجام در بغداد سکونت گزيد... و تا پايان عمر به پارسايي و نيکوکاري شهرت داشت.

[3] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 91.