بازگشت

تنهايي حسين در ميدان


«پس از كشته شدن عباس، حسين (ع) نگاهي كرد و ديد كه هيچ ياوري برايش نمانده است و يـاران و خـانـدانش مانند گوشت قرباني قطعه قطعه شده اند. در همين هنگام صداي آه و نـاله اطـفـال نـيـز بـلنـد بـود، پـس فـريـاد بـر آورد: آيـا كـسـي هـسـت كـه از حـرم رسـول خـدا دفـاع كـند؟


آيا هيچ خداشناسي هست كه درباره ي ما از خدا بترسد؟ آيا كسي هست كـه مـا را يـاري دهد و پاداشش را از خدا بخواهد؟ در اين هنگام فرياد گريه و زاري زنان بلند شد! [1] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين (ع)، مقرم، ص 271، و ر.ک: اللهوف، ص 168.