بازگشت

شهادت غلام ترك


خوارزمي مي نويسد «آنگاه غلامي ترك و جنگجو، قاري قرآن و آشناي به زبان عربي، از غلامان امام حسين (ع) به ميدان آمد و در حالي كه مي جنگيد اين رجز را مي خواند:

دريا از ضرب نيزه و شمشيرم مي گدازد و فضا از تير من پر مي گردد؛

هنگامي كه تيغم در كف آشكار مي گردد، قلب حسود را مي شكافد.

پس از آنكه شماري از سپاه دشمن را كشت، او را محاصره كردند و بر زمين افكندند. امام حسين (ع) بر سر بالين وي آمد. او چشم گشود و با ديدن حضرت تبسمي كرد و آنگاه به سوي پروردگار خويش شتافت». [1] .

ولي ابن شهرآشوب اشعار ياد شده را به غلام ترك حر نسبت داده، مي نويسد:

«نقل شده است كه غلام ترك حر به ميدان آمد و اين رجز را مي خواند...». وي همچنين نوشته است كه او هفتاد تن از مردان دشمن را كشت. [2] .

اما سماوي در شرح زندگي «اسلم بن عمرو، غلام حسين بن علي (ع)» مي نويسد: «اسلم از غلامان حسين (ع) و پدرش ترك بود. پسرش، اسلم، كاتب بود. برخي سيره نويسان و مقتل نگاران نوشته اند كه او به مبارزه دشمن رفت و اين رجز را مي خواند:

فرمانده ي من حسين است و چه نيكو فرماندهي! او مايه ي شادي قلب پيامبر بشارت دهنده و بيم دهنده است.

او آن قدر جنگيد تا كشته شد. هنگامي كه بر زمين افتاد امام (ع) بر سر بالينش رفت. او كه اندك رمقي داشت به آن حضرت اشاره مي كرد. امام (ع) او را در آغوش گرفت و صورت به صورت وي نهاد. غلام تبسمي كرد و گفت: چه كسي همانند من است كه فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورتش نهاده است؛ و آنگاه جان به جان آفرين تسليم كرد». [3] .


صاحب ذخيرة الدارين مي نويسد: «حسين بر بالين غلامش، اسلم، رفت و او را در آغوش گرفت؛ و او كه هنوز اندك رمقي در بدن داشت، تبسمي كرد و بر اين كار بر خود باليد.» [4] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 28.

[2] ر.ک: مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 104.

[3] ابصار العين، ص 95-96. ولي سماوي در شرح زندگي واضح ترک، غلام حرث مذحجي سلماني مي‏نويسد: به گمان من اين واضح همان کسي است که مقتل نگاران نوشته‏اند او در روز دهم به پيکار دشمن رفت و در حالي که پياده با آنان مي‏جنگيد مي‏گفت: دريا از ضرب نيزه و شمشيرم مي‏گدازد و فضا از تير من پر مي‏گردد.

هنگامي که تيغم در کف آشکار مي‏شود، قلب حسود را مي‏شکافد.

گويند: «در هنگام کشته شدن فرياد زد و کمک خواست. امام (ع) با شتاب خود را بر بالين او رساند و او را در آغوش گرفت. واضح در حالي که جان مي‏داد گفت: چه کسي همانند من است که فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورتش نهاده است، و آنگاه جان به جان آفرين تسليم کرد - خداي از او خوشنود باد.» (ابصار العين، ص 145).

به اين ترتيب سماوي ميان واضح و اسلم در ترديد است. از همين رو در فايده سيزدهم مي‏نويسد: «... و واضح رومي يا اسلم ترک، هنگام کشته شدن، امام (ع) بر بالينش رفت و او را در آغوش گرفت...» (ابصار العين، ص 226).

[4] ذخيرة الدارين، ص 366.