بازگشت

شهادت عمرو بن قرظه انصاري


طبري مي نويسد: «عمرو بن قرظه ي انصاري به ميدان رفت و در دفاع از امام حسين (ع) به پيكار پرداخت و مي گفت:

جنگاوران انصار مي دانند كه من از قلمرو خاندانم پشتيباني مي كنم با ضربت جواني كه خون و خانه اش را فداي حسين مي كند.» [1] .


طـبـري در ادامـه ي روايـت مـي نـويـسـد: «ابـو مـخـنـف بـه نـقـل از ثـابـت بـن هـبـيره گويد: سپس عمرو بن قرظه ي انصاري، كه همراه حسين (ع) بود، كشته شد. برادرش به نام علي، كه در سپاه عمر سعد بود، فرياد زد: اي حسين، برادرم را گـمـراه كـردي و او را فـريـفـتـي و به كشتن دادي! حضرت فرمود: خداوند برادرت را گـمـراه نـكـرد، بلكه او را هدايت و تو را گمراه كرد! گفت: خداوند مرا بكشد اگر تو را نـكـشـم و يـا آنـكـه خـودم كـشـتـه شـوم؛ و حـمـله كـرد. نـافـع بـن هـلال مـرادي حـمـله كـرد و بـا يك ضربت او را بر خاك افكند. يارانش او را از ميدان به در بردند و پس از مدتي مداوا بهبود يافت.» [2] .


پاورقي

[1] تـاريـخ الطـبـري، ج 3، ص 113. سـيـد بـن طـاووس در اللهـوف (162) مـي نـويـسـد: «آنـگاه عمرو بن قرظه ي انصاري بيرون آمد و از حسين (ع) اجازه ي ميدان خواست و او اجـازه فـرمـود. او هـمـانـنـد کـسـي که مشتاق رسيدن به پاداش اخروي است جنگيد و در خدمت پـادشـاه آسـمـان کـوشـش بـسـيـار کـرد، تـا آنـکه شمار بسياري از سپاه ابن زياد را به قـتـل رسـاند و پايمردي و جهاد را يکجا به نمايش گذاشت. هر تيري که به سوي حسين مي آمد آن را با دست دفع مي کرد و هر شمشيري که به سوي ايشان حواله مي گرديد، آن را بـه جـان خـويـش مي خريد. او اجازه نداد که هيچ گزندي به حسين (ع) برسد تا آنکه جـراحـتـهـاي وارده او را بـي رمـق کـرد. آنـگـاه رو بـه حـسـيـن کـرد و گـفـت: اي فـرزنـد رسول خدا (ص) آيا من به عهد خويش وفا کردم؟

حـضـرت فـرمـود: آري تـو در بـهـشـت پـيـشـاپـيـش مـنـي. سـلام مـرا بـه رسول خدا برسان و بگو که من نيز به دنبال شما مي آيم. سپس آن قدر جنگيد تا کشته شـد. خـداي از او خـوشـنـود باد.» در مثير الاحزان (ص 61) آمده است: «من از قلمرو شرافت دفـاع مـي کنم» و «ضربت جواني که نمي گريزد.» نيز شيخ ابن نما نوشته است که مـنـظـور وي از عبارت «در راه حسين خون و خانه ام را فدا مي کنم» تعريض به ابن سعد بـود. چـرا کـه وقـتي امام حسين (ع) به پسر سعد گفت که با من همراه شو، او گفت: من از خـانـه ام بـيـمـنـاکـم. حـسـيـن (ع) فـرمـود: من عوضش را به تو مي دهم. گفت: بر اموالم بـيـمـنـاکـم! فـرمـود: مـن بـه جـاي آن از امـوالي کـه در حـجـاز دارم بـه تو مي دهم...(ر.ک: مثيرالاحزان، ص 61 و ابصار العين، ص 156).

[2] هـمـان، ص 324. سـمـاوي در کـتـاب ابـصـار العين (ص 156) نوشته است که زنـدگـيـنـامـه ي عـلي بـن قـرظـه در کـتـابـهـاي رجـالي اهل تسنن آمده و از او روايت مي کنند و او را مي ستايند بي آنکه از برادر شهيدش نامي به ميان بياورند!.