بازگشت

مردي از بني اسد


ابن عساكر به نقل از عريان بن هيثم گويد: پدرم صحرانشين بود و در نزديكي محلي كه بـعـدا اردوگـاه لشـكـر امـام حسين (ع) شد، سكونت داشت. ما هر گاه به صحرا مي رفتيم مردي از بني اسد را در آنجا مي ديديم.

پدرم به او گفت: مي بينم كه پيوسته در اين مكان به سر مي بري؟!

گـفـت: شنيده ام كه حسين (ع) در اينجا كشته مي شود! و من به اين مكان مي آيم، شايد او را ببينم و همراهش كشته شوم!

ابـن هيثم گويد: چون حسين كشته شد پدرم گفت: برويم ببينيم آيا آن مرد اسدي نيز در ميان كشته شدگان همراه حسين هست؟

ما به ميدان نبرد آمديم، گشتيم و آن اسدي را كشته شده ديديم! [1] .



پاورقي

[1] تاريخ ابن عساکر، ترجمة الامام الحسين (ع)، تحقيق محمودي، ص 310 ـ 311، شماره 269،

در ايـنـجـا ملاحظه مي شود، هيچ يک از شهيدان کربلا از بني اسد را نمي شناسيم که اين قـصـه بر او تطبيق کند. همان طور که از ظاهر قصه ـ بر فرض درستي آن ـ بر مي آيد کـه عـريـان بـن هيثم و پدرش آنقدر به کربلا نزديک بودند که توانستند ميان پيکرهاي کـشـتـگـان بـگردند؛ يا در زمره سپاهيان عمر سعد بودند؛ وگرنه انجام چنين کاري براي آنها ممکن نبود.