بازگشت

فرمان امام براي كندن خندق پيرامون اردوگاه


آنـگـاه امـام حـسـيـن (ع) فرمان داد گودالي خندق مانند پيرامون لشكرش كندند و آن را از هـيـزم پـر كـردنـد؛ و فـرزندش عـلي (ع) را بـا سـي سـوار و بـيست پياده فرستاد تا آب بـيـاورنـد و ايـنـان بـسـيـار بـيـمـنـاك بـودنـد. [1] در آن حال امام حسين (ع) اين شعر مي خواند:

اي روزگار، اف بر دوستي تو

چه بامدادان و شبانگاهان

كه ياران و دنيا جويان را كشته اي

و روزگار عوض نمي پذيرد

فرمان به دست پروردگار جليل است

و همه زندگان راه مرا مي پيمايند


سـپـس بـه يـارانش فرمود: «به پاخيزيد و از آب بنوشيد كه آخرين توشه شما است. وضو بسازيد و غسل كنيد و جامه هاتان را بشوييد تا كفن هاي شما باشد!...» [2] .

امـا خـوارزمـي داسـتـان كـنـدن خـنـدق را از ابـن اعـثـم كـوفـي چـنـيـن نـقـل كرده است: چون امام حسين (ع) از مردم نوميد شد و دانست كه با وي پيكار مي كنند به يارانش گفت: بپاخيزيد و گودالي همانند خندق پيرامون لشكرگاهمان حفر كنيد و در آن آتش بـيفروزيد تا اين گروه تنها از يك سو بجنگند. زيرا چنانچه با ما بجنگند و ما به جنگ آنان سرگرم شويم حرم از دست مي رود.

آنان از هر سو برخاستند و كمك كرده خندق را حفر نمودند. سپس خار و خاشاك گرد آوردند و درون خندق ريختند و آتش ‍ زدند. [3] .


پاورقي

[1] بـدون شـک ايـن عبارت با حقيقت ثابت و مشهور درباره شجاعت ياران امام (ع) و آرامشي که از آن برخوردار بودند منافات دارد. به ويژه آنکه پس از ديدن جايگاههاشان در بهشت براي رويارويي دشمن شتاب ورزيدند.

[2] امـالي شيخ صدوق، ص 133 ـ 134، مجلس سي ام، حديث شماره 1. شايد اين خـبـر را کـه فـرمـانـدهـي آب بـر عـهـده حـضـرت عـلي اکـبـر بـود تـنـهـا شـيـخ صـدوق نـقـل کـرده اسـت. ايـن خـبـر بـا روايـت مـشـهـور کـه آخـريـن بـار حـضـرت ابوالفضل (ع) در روز هفتم محرم مأمور آوردن آب شد منافات دارد. همين طور اشعاري که در ايـن خـبـر آمـده اسـت مـربـوط بـه واقـعـه مـشـهـور ديگري از وقايع شب دهم است. البته منافاتي هم ندارد که امام (ع) آن را در چند مناسبت خوانده باشد.

[3] مـقـتـل الحـسـيـن خـوارزمـي، ج 1، ص 252 بـه نقل از الفتوح، ج 5، ص 173 ـ 174. متن خوارزمي را بر متن الفتوح ترجيح داديم؛ چرا که اين متن بسيار آشفته است.