بازگشت

نشان دادن جايگاه ياران در بهشت


قـطـب راونـدي بـه نـقل از ابو حمزه ي ثمالي گويد: علي بن الحسين (ع) فرمود: شبي كه پدرم در بامدادش كشته شد با وي بودم. او به يارانش فرمود: اينك شب فرا رسيده است آن را رهوار خويش گيريد. اين مردم مرا مي جويند و چون مرا بكشند به شما توجه نمي كنند و شما آزاد هستيد!

گفتند: نه به خدا هرگز چنين نخواهد شد!

فرمود: همه ي شما فردا كشته مي شويد و يك تن از شما باقي نمي ماند. [1]

گفتند: سپاس خدايي را كه ما را به شرافت كشته شدن در ركاب شما مفتخر ساخت!

آنـگـاه آنـان را فراخواند و فرمود: سرهاتان را بلند كنيد و بنگريد! آنان آغاز به نـگـريستن به جايگاه هاشان در بهشت كردند و آن حضرت مي فرمود: اي فلان اين منزل تو است! و اي فلاني اين منزلت تو است!


پـس از آن مـردان سـر و سـيـنه هايشان را در برابر نيزه و شمشير قرار مي دادند تا به جايگاهشان در بهشت برسند. [2] .

راوي مـي گـويـد از امـام صـادق (ع) پـرسـيـدم: از يـاران حـسـيـن (ع) و رفـتـن آنـان به استقبال شهادت مرا خبر دهيد؟

فرمود: پرده ها بر ايشان كنار زده شد به طوري كه جايگاهشان را در بهشت ديدند. پس از آن مردان به استقبال شهادت مي رفتند تا دست در گردن حوريان بهشتي اندازند و به جايگاهشان در بهشت برسند. [3] .


پاورقي

[1] الخرايج و الجرايح، ج 2، ص 847- 848، شماره 62 و ر.ک، بحارالانوار، ج 44، ص 298، شماره 3.

[2] در يـک روايـت ديـگـر نـيـز قـطـب راونـدي بـه طـور مرسل از امام سجاد(ع) چنين نقل کرده است:

اينان مرا مي خواهند نه شما را و چون مرا بکشند شما را وا مي گذارند، پس رهايي رهايي!

شـمـا آزاد هستيد شما اگر شب را با من به صبح آوريد همه کشته مي شويد. گفتند: تو را رهـا نمي کنيم و زندگي پس از تو را بر نمي گزينيم... (ر. ک: الخرايج و الجرايح، ج 1، ص 254، شماره 8).

[3] علل الشرايع، ج 1، ص 229، باب 163، شماره 1؛ و ر. ک: بحار الانوار، ج 44، ص 297، شماره 1.