بازگشت

همگام با زهير اسدي از ساكنان ثعلبيه


ابن عساكر گويد: مردي از بني اسد به نام بحير - پس از سال 150 -از اهل ثعلبيه با من ديدار كرد، در حالي كه در راه، مردي سالمندتر از او نبود. من گفتم: هنگامي كه حسين بن علي بر شما گذشت چند ساله بودي؟ گفت: جواني نورس. اما برادرم به نام زهير از من بزرگ تر بود. او برخاست و گفت: اي پسر دختر رسول خدا (ص) شمار همراهان شما اندك است!

امام (ع) با تازيانه اي كه در دست داشت به خورجيني كه در ترك وي بود اشاره كرد و گفت: اين خورجين پر از نامه است! [1] .


پاورقي

[1] تاريخ ابن‏عساکر، ترجمة الامام الحسين، محمودي، ص 304، شماره‏ي 262، در شماره‏ي 263 به سندي ديگر آن را نقل کرده است. در زير شماره‏ي 265 به سندي از بحيربن شداد اسدي گويد: حسين در ثعلبيه بر ما گذشت. همراه برادرم نزد او رفتم. او جبه‏ي زردي پوشيده بود که در بالايش جيب داشت. برادرم گفت: من از اندک بودن شمار يارانت بر تو بيمناکم. حضرت با تازيانه به خورجيني که در ترک داشت زد و گفت: اين نامه‏هاي بزرگان شهر است.