بازگشت

دلايل شكست


شكست و فروپاشي سريع نيروهاي طرفدار مسلم در برابر حمله دشمن، كاشف از آن است كه اين اجتماع آمادگي روحي لازم را براي اين رويارويي و پذيرش مسؤوليت هاي پس از آن پيدا نكرده بود. آنان بايد از نظر روحي آماده مي شدند و دوستي دنيا، ترس از مرگ، سلامت خواهي، عافيت طلبي و تن دادن به ذلت را از جان خويش مي زدودند. زيرا در اين صورت بود كه مي توانستند از اطاعت باطل با علم به باطل بودنش و كوبيدن حق، با علم به حق بودنش، رهايي يابند.

اين دو بيماري كه پس از سقيفه در وجود مسلمانان نفوذ كرد، با حوادث انحرافي پس از آن شدت يافت. اين دو بيماري به ويژه در شخصيت كوفيان بسيار شديد بود و در دوران پس از صفين، به ويژه در آن دوراني كه معاويه صحنه را از مخالفانش پاك كرد، مستحكم گرديد. [1] تا آنجا كه نام «سپاه شام» يا «لشكر شام» يا «ارتش شام» در آن روز به ويژه تن كوفيان را مي لرزاند. چرا كه به وسيله اين سپاه بدبختي و سختي هاي بسياري به آنان چشانده بودند. مردم در دوران معاويه از سياست هاي قهرآميز او رنج فراوان مي بردند؛ چرا كه همه جوانب زندگي شان را با خواري و ذلت توأم ساخته بود. رويارويي با سپاه شام براي اكثريت كوفيان به معناي رويارويي با دشمني بود كه به هيچ عهد و پيماني اهمّيّت نمي دهد. و از هتك حرمت و ناموس و قتل مردم بي سلاح و بي گناه و قطع جيره و ندادن مقرريشان باك ندارد.

اين بدان معنا نيست كه هيچ انسان نيكي در ميان طرفداران مسلم نبود. در كوفه مردان اهل عقيده و جهاد و شخصيت هاي والاي اسلامي كه راه و روش آنان بر پايه قرآن بود نيز حضور داشتند. ولي شمار آنان نسبت به مجموع اهل كوفه بسيار اندك بود. براي اثبات اين مدعا كافي است مجموع آنهايي كه امام حسين (ع) را ياري دادند، با مجموع آنهايي كه وي را ترك گفته، پيمان او را شكستند و در جنگ و كشتن وي از دشمنانش پيروي كردند، مقايسه كنيم.


اگر آن توده انبوهي كه با مسلم بيعت كرد، از آمادگي تربيتي و اصلاح روحي كافي و كامل برخوردار مي بود، اين چنين با شتاب و هولناك از گرد مسلم پراكنده نمي شد و شماري از آن مردان قرآني با اراده هاي قوي و عادي از ضعف روحي، كه مردن و كشته شدن در راه خدا را به خاطر ديدارش دوست مي دارند و از دنياي بدون عزّت بيزارند و پايبند زمين نمي شوند و ذلت از آنان دور است؛ كساني كه[چون] مردم به آنها گفتند كه مردم براي نبرد شما گرد آمده اند از آنها بترسيد، ايمانشان زيادتر شد و گفتند: خداوند ما را بسنده و بهترين حامي است؛ [2] چنانچه با مسلم باقي ماندند مي توانستند نقشه وي را به پيروزي برسانند و ابن زياد را شكست دهند.


پاورقي

[1] براي آشنايي با جزئيات اين حقيقت، ر.ک: جلد اول اين پژوهش، مقاله اول «حرکت نفاق، مطالعه اي در هويت و نتايج».

[2] آل عمران، آيه 173 و 174.