بازگشت

وداع امام حسين


«يا سكينه، يا فاطمه، يا زينب، يا ام كلثوم! عليكن مني السلام.»

بانوان حرم با شنيدن خداحافظي به شيون و زاري پرداختند و امام آنها را به خويشتنداري دعوت فرمود. سكينه را كه بسيار دوست مي داشت به سينه ي خود چسباند و در حالي كه اشك از ديده اش مي زدود، فرمود:

«... دل مرا با اشك حسرت خويش مسوزان! مادامي كه جان در تن من است... اي برگزيده ي زنان.» [1] .


سرانجام امام در مقابل چشمهاي نگران و اشك آلود اهالي حرم با شمشير برهنه تنهاي تنها در مقابل سپاه جهل و خشونت و ظلم ايستاد و فرمود:



انا ابن علي الطهر من آل هاشم

كفاني بهذا مفخرا حين افخر



و جدي رسول الله اكرم من شي

و نحن سراج الله في الخلق نزهر



و فاطم امي من سلالة احمد

و عمي يدعي ذالجناحين جعفر



و فينا كتاب الله انزل صادقا

و فينا الهدي و الوحي بالخير يذكر



و نحن امان الله للناس كلهم

نطول بهذا في الانام و نجهر



و نحن ولاة الحوض نسقي و لاتنا

بكاس رسول الله ماليس ينكر



و شيعتنا في الناس اكرم شيعة

و مبغضنا يوم القيامة يخسر [2] .



«من فرزند علي پاك از خاندان هاشم هستم و افتخار مي كنم و همين افتخار برايم كافي است.

جد من رسول خدا بهترين كسي است كه بر روي زمين حركت كرد و ما مشعلهاي نوراني خدا در ميان خلق هستيم.

مادرم فاطمه از سلاله ي احمد، و عمويم جعفر است كه صاحب دو بال است.

كتاب خدا به صدق در ميان ما نازل شده است و در ما هدايت و وحي بخوبي ذكر مي شود.

ما امان خدا هستيم براي تمامي مردم كه آشكارا و پنهان آن را بيان مي كنيم.

ما صاحبان حوضيم كه دوستانمان را با جام رسول خدا سيراب مي كنيم و اين قابل انكار نيست.

شيعيان ما در ميان مردم گرامي ترين پيروان هستند و دشمن ما در روز


قيامت زيانكار است.»

نبرد آغاز شد و امام در حالي كه بر سمت راست سپاه اموي مي تاخت فرمود:



الموت اولي من ركوب العار

و العار اولي من دخول النار



«مرگ از آلوده شدن به عار بهتر است و عار از داخل شدن به آتش.»

سپس هنگام تهاجم به سمت چپ كوفيان گفت:



انا الحسين بن علي

اليت ان لا انثني



احمي عيالات ابي

امضي علي دين النبي [3] .

«من حسين فرزند علي هستم كه سوگند ياد كرده ام تسليم نشوم.

از خاندان پدرم حمايت، و از دين پيامبر خدا پيروي مي كنم.»

امام (ع) پس از جنگي برجسته براي آخرين بار با بياني شيوا مردم را به حق دعوت فرمود:

عبادالله اتقوالله و كونوا من الدنيا علي حذر فان الدنيا لو بقيت لاحد و بقي عليها احد لكانت الانبياء احق بالبقاء و اولي بالرضا و ارضي باقضاء، غير ان الله تعالي خلق الدنيا للبلاء و خلق اهلها للفناء فجديدها بال و نعيمها مضمحل و سرورها مكفهر و المنزل بلغة و الدار قلعة، فتزودوا فان خيرالزاد التقوي و اتقو الله لعلكم تفلحون. [4] . بندگان خدا، از خد بترسيد و از دنيا برحذر باشيد! اگر دنيا براي كسي باقي مي ماند و كسي در دنيا جاودان بود پيامبران خدا سزاوارترين مردم به بقا و اولي به رضا و خشنودي و راضي تر به قضاي الهي بودند، اما خداوند تعالي دنيا را براي ابتلا و آزمايش خلق، و اهالي آن را براي فنا خلق فرموده است هر چيز نو و تازه ي


آن كهنه مي شود و نعمتهاي دنيا از بي مي رود و شاديهاي آن به تلخي تبديل مي شود. دنيا محل ماندن نيست، بلكه محل توشه برگرفتن است، پس توشه برگيريد كه بهترين توشه ها تقواست، تقواي الهي پيشه كنيد تا رستگار شويد.


پاورقي

[1] نفس المهموم،ص 346.

[2] طبرسي، الاحتجاج، ج 2 ص 103.

[3] مقرم، مقتل الحسين، ص 274.

[4] حياة الامام الحسين، ج 3 ص 282.