بازگشت

مقدمه


حماسه ي عاشورا سرفصل عشق و شور و عرفان بزرگ مردان الهي و نشان آفرينش عزت و اقتدار و آرمان گرايي بزرگ زنان است كه حيات اسلام ناب محمدي (ص) و آزادگي و آزادي را وامداد جاودانه پايمردي و استقامت خود ساخته اند، نهضت حسيني و انقلاب فياض و جوشان عاشورا يك بعثت بدون وحي و شكفتن گلبانگ توحيد در چكاچك شمشير و بربلنداي سرنيزه هاست، كربلا عرصه انفجار نور و ظهور حماسه از يك سو و تبلور قساوت و حد اعلاي فاجعه از طرف ديگر است، و نينوا سرزميني بي مانند براي نمايش تمامي عشق بر پرده هستي است، نمي دانم ايا تاكنون دايره ي آفرينش را بي كربلا به تماشا نشسته اي؟ آيا منظومه معارف عارفان و سير سالكان الي الله و جهاد مجاهدين في الله و مجاهده عالمان في سبيل الله را بي حسين (ع) و زينب در باغ خاطر گذرانده اي؟! به راستي اگر معما ازل در خزانه خارج از وصف آفرينش، گوهري چون حسين (ع) و مرواريدي چون زينب (س) نداشت، كار


كدامين بني به كمال مي رسيد و راه كدامين رسول به نهايت پيوند مي خورد؟ حسين و عاشورا و زينب ناموس دهر و باعث بقاي هستي و تداوم راه پاكان و صالحان براي هميشه تاريخ بشر هستند، از پيامبران اولوالعزم تا مردمان عادي همه در جستجو و رهپوي مردان و زنان روزگار و سرزميني هستند كه پرچم هدايتشان در دستهاي استوار زينب (س) و نهال آرزويشان در چشمه سار هميشه جوشان حسين (ع) استقرار يافته و نور خود را در چهره ي گلگون عاشورا به نظاره مي نشينند، سال پيش بود كه به مباركي سال اميرالمؤمنين علي (ع) برارد فاضل و انديشمندم حضرت حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي عراقي از بنده خواست چند صفحه اي را با فرزندان اميرالمؤمنين از عاشورا تا اربعين همراه باشم و خداوند تعالي منت گذارد و دست ارادت مرا به خوان گسترده حضرت سيدالشهداء (ع) متصل فرمود، پس از چندي به نظرم آمد اصلاحات و اضافاتي مقتضي است تا تشنگان معارف حسيني در حد بضاعت قليل بنده اي درمانده و خاكي در اين سفر نوراني درمانده و خاكي در اين سفر نوراني همراه دل و قلم حقير باشند، چنين كردم و آنچه پيش روي شماست گريه قلم شكسته اي است با اميد به پذيرش آستان حسيني (ع).

حشمت الله قنبري همداني

عيد غدير 1421 ق. (1379 ش.)