آخرين لحظات
در يورش وحشيانه ي آخرين، «زرعة بن شريك» ضربه اي به كف دست چپ [1] و ضربه اي نيز بر شانه آن حضرت وارد آورد. و آنگاه بود كه آن بزرگوار ديگر توان نشستن را نيز از دست داد و بر چهره مبارك به خاك افتاد.
در همان شرايط، «سنان بن انس» به او حمله كرد و نيزه اي بر پيكر مقدسش وارد آورد و پس از آن سالار شايستگان سر بر بستر شهادت نهاد. در آن لحظات هر كس به آن حضرت نزديك مي شد، «سنان» به او حمله مي برد و اجازه نمي داد، چرا كه مي ترسيد سر مقدس حسين عليه السلام را ديگري از پيكرش جدا كند و نزد اميرش ببرد. و بدينسان سرانجام خودش بر شهادتگاه آن حضرت فرود آمد و سر مبارك او را جدا كرد [2] و آن را به «خولي بن يزيد» سپرد.
سپس هر آنچه بر پيكر مقدسش بود، به غارت بردند!
در اين مورد آورده اند كه: لباس روئين آن حضرت را «قيس بن اشعث» [3] ،
پيراهنش را «اسحاق بن حيوة» [4] ، شمشيرش را يكي از «بني نهشل»،
و كفشهايش را «اسود أوردي»، و لباسهاي زيرين او را نيز، «بحر بن كعب» از پيكر مقدسش درآورد [5] و آن نازنين بدن را همانگونه بر شهادتگاهش رها ساختند [6] .
پاورقي
[1] ارشاد، ص 242، به جاي کف دست چپ، شانه چپ، آورده است و در دو کتاب تذکرة الخواص، ص 235 و «الاتحاف بحب الاشراف، ص 16 «نيز شانه چپ آمده است.
[2] در مورد قاتل آن حضرت «تذکره» پنچ ديدگاه آورده است، که از ميان آنها، سرانجام همان «سنان بن انس» را قاتل آن بزرگوار ميشناسد. آنگاه آورده است که «سنان» بر «حجاج» وارد شد و او به وي گفت: تو کشنده «حسين» بودي؟
پاسخ داد: آري!
گفت: مژدهات باد که تو و او هرگز در يک جا نخواهيد بود. چرا که او در بهشت است و تو در آتش دوزخ. به همين جهت است که گفتهاند: از «حجاج» سخني بهتر از اين شنيده نشده است. آنگاه پس از شهادت «حسين» عليهالسلام زخمهاي پيکرش را شمردند که در آن نازنين بدن، 33 زخم کاري نيزه، و 34 زخم شمشير، و 120 چوبه تير در لباس بود.
[3] اين خبر را «ابومخنف» از «صقعب بن زهير» و او نيز از «حميد بن مسلم» آورده است. تاريخ طبري، ج 5، ص 453.
[4] اين را از «سليمان بن ابيراشد» و او از «حميد بن مسلم» روايت ميکند. تاريخ طبري، ج 5، ص 455.
[5] و اين را هم از «صعقب بن زهير» و او از «حميد بن مسلم» روايت ميکند. تاريخ طبري، ج 5، ص 452.
[6] و اين خبر را نيز از «سليمان» و او از «حميد» آورده است تاريخ طبري، ج 5، ص 451.
و «تذکره» در ص 253، تصريح ميکند که: همهي لباسهاي آن حضرت را نيز به غارت بردند...
و ارشاد ميافزايد: دو دست «بحر بن کعب» - که لعنت خدا بر او باد - پس از آن شقاوت که لباس زيرين حسين عليهالسلام را به غارت برد، هماره در تابستان بسان چوب خشک بود و در زمستان از آنها خون و عفونت ميچکيد تا مرد. ارشاد، ص 241 و 242.