بازگشت

زيارت منسوب به ناحيه ي مقدسه


... در كتاب «الاقبال» آمده است (ص 577 - 573):

ما اين زيارت را با استناد بر گفتار جدم ابوجعفر محمد بن حسن طوسي (رحمت خدا بر او باد) نقل مي كنيم كه گفت: شيخ ابوعبدالله محمد بن احمد بن عياش گزارش كرد كه شيخ صالح، «ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادي» (رحمت خدا بر او باد) به من گفت كه: هنگام وفات پدرم (خدا رحمتش كند) كه من هنوز تازه سال و نوجوان بودم نامه اي نوشتم و از «ناحيه ي مقدسه» براي زيارت مولايم «ابوعبدالله الحسين» (سلام بر او باد) و زيارت شهيدان (رضايت خدا بر آنان باد) اجازه خواستم. اين «زيارت» از ناحيه ي امام زمان در سال دويست و پنجاه و دو، توسط شيخ محمد بن غالب اصفهاني (خدا رحمتش كند) به من رسيد:

به نام خداوند بخشنده ي مهربان

هنگامي كه خواستي زيارت شهيدان (رضايت خدا بر آنان باد) را بجا آوري، پيش پاي قبر حسين (ع) (سلام بر او باد) بايست كه آنجا مدفن علي بن حسين مي باشد (درودهاي خدا بر آن دو باد) سپس روي به سوي قبله كن آنجا موضع شهيدان است. خطاب به علي بن حسين اشاره كن و بگو: سلام بر تو اي اولين كشته شده، از نسل بهترين سلسله، از خاندان ابراهيم خليل، درود خدا بر تو و بر پدر تو باد، كه درباره ي تو گفت: «خدا بكشد آن گروهي را كه تو را كشتند اي فرزندم، چه چيزي آنان را بر خدا عاصي كرد، و بر تجاوز به حرمت و احترام رسول واداشت، بعد از تو دنيا مباد.»


علي بن حسين خطاب به كافران رجز مي خواند و مي گفت:

من علي بن حسين بن علي هستم.

سوگند به «خانه ي خدا» كه ما، به پيامبر نزديكتر و سزاوارتريم

با نيزه زخمي تان مي كنم تا آنجا كه نيزه به خود بپيچد

و با شمشير مي زنمتان و بدينگونه از پدرم حمايت مي كنم

ضربت (شمشير) جوان هاشمي عربي (علوي)

(كه بر شما فرود مي آيد) به خدا سوگند فرزند آن پست فطرت بر ما حكم نخواهد راند.



أنا علي بن الحسين بن علي

نحن، و بيت الله أولي بالنبي



أطعنكم بالرمح حتي ينشني

أضربكم بالسيف، أحمي عن أبي



ضرب غلام هاشمي عربي (علوي)

و الله لا يحكم فينا ابن الدعي



«تو بدانچه كه دوست داشتي رسيدي، و پروردگارت را ملاقات كردي. من شهادت مي دهم كه تو به خدا و رسولش سزاوارتري، تو فرزند رسول خدايي و فرزند حجت او و امين اويي. خدا قاتل تو «مرة بن منقذ بن نعمان عبدي» و كساني را كه همراه او در قتل تو شركت كردند و عليه تو تلاش نمودند لعنت كند و خوار بسازد، خداي آنان را داخل جهنم مي كند كه بازگشتگاه بسيار بدي است. خداوند ما را از ديداركنندگان و رفيقان و همراهان تو و از همنشينان جد و پدر و عمو و برادر و مادر مظلومه ات قرار دهد. از قاتلان تو بيزاري مي جويم و به خدا پناه مي برم و از خداوند در زندگي جاويد همنشيني با تو را مي طلبم و از دشمنان تو كه منكران حق بوده اند بيزاري مي جويم و به خدا پناه مي برم. سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد.»

«سلام بر عبدالله بن حسين، كودك شيرخواره اي كه تير خورد و به شهادت رسيد، خون را از خويش دور كرد و خونش در آسمان بالا رفت. كودكي كه با تير در آغوش پدرش ذبح شد، خدا لعنت كند قاتل او «حرملة بن كاهل اسدي» و همدستانش را.»

«سلام بر عبدالله بن اميرالمؤمنين، آزمايش كننده ي بلا و منادي ولايت آل رسول در ميدان كربلا، آنكه از پس و پيش ضربه ها خورد و زخمها ديد، خدا قاتل


او «هاني بن ثبيت حضرمي» را لعنت كند.»

«سلام بر عباس بن اميرالمؤمنين، كه با جان خويش برادرش را ياري مي كرد، و به خاطر او از خود مي گذشت، براي برادرش نگهبان و سرباز فداكاري بود، با وجودي كه خود تشنه بود آبي كه داشت تلاش كرد تا به حسين برساند، آنكه دو دستش بريده شد. خداوند قاتلان او «يزيد بن رقاد (وقاد) حيتي» و «حكيم بن طفيل طائي» را لعنت كند.»

«سلام بر جعفر بن اميرالمؤمنين، شكيبا و نگهبان نفس خويش، غريبي دور افتاده از وطن، راضي و تسليم جهاد و پيشقدم در ميدان جنگ، براي جنگيدن مردان بسياري بر او تاختند تا مغلوبش ساختند. خدا قاتل او «هاني بن ثبيت حضرمي» را لعنت كند.»

«سلام بر عثمان بن اميرالمؤمنين، كه «عثمان بن مظعون» ناميده مي شد. خدا قاتلان او خولي بن يزيد اصبحي أيادي (كه به او تيراندازي كرد) و «أباني دارمي» را لعنت كند.»

«سلام بر محمد بن اميرالمؤمنين، كه توسط «أباني دارمي» كشته شد، خداي قاتلش را لعنت كند و عذاب دردناك را هر چه بيشتر بر او بيفزايد، درود خدا بر تو اي محمد و بر خاندان صبور تو باد.»

«سلام بر ابوبكر بن حسن، پاك ياري كننده، تير خورده اي كه با تير كشنده به شهادت رسيد، خدا قاتل او «عبدالله بن عقبه غنوي» را لعنت كند.»

«سلام بر عبدالله بن حسن بن علي، پاك طينت، خدا قاتل او «حرملة بن كاهل اسدي» را كه به سويش تيراندازي كرد، لعنت كند.»

«سلام بر قاسم بن حسن بن علي، آنكه فرق سرش شكافته شد و فرياد و توانش از او گرفته شد، هنگامي كه عمويش حسين را صدا زد، عمويش همچون پرنده اي تيزپرواز و چون بازي شكاري، حاضر شد در حالي كه قاسم با پايش خاك را زير و رو مي كرد و در حال جان كندن بود حسين فرمود: «رحمت خدا از گروهي كه تو را كشتند دور باد، در روز قيامت جد تو پيامبر و پدرت، دشمن آنها خواهند بود، سپس فرمود به خدا سوگند سخت و ناگوار است بر عمويت، كه تو او را فرياد كني و او ترا اجابت نكند، يا اجابتت كند در حالي كه تو كشته شده اي (و بدنت پر از زخم


است و دستهايت قطعه قطعه) و اين اجابت هيچ سودي به تو نرساند. به خدا سوگند امروز روزي است كه دشمنان عمويت بسيارند و يارانش اندكند.»

خداوند مرا در قيامت همراه شما قرار دهد و در جايگاه شما مرا نيز مكاني عطا كند، خداوند قاتل تو «عمرو بن سعد بن نفيل أزدي» را لعنت كند و به دوزخ دراندازد و عذاب دردناكي را براي او مهيا كند.»

«سلام بر عون بن عبدالله بن جعفر طيار، در بهشتهاي پرنعمت، همپيمان ايمان و متعهد به آن، پيكارگر با هماوردان، نصيحت كننده به خاطر رحمان، و تلاوت كننده ي سوره ي حمد و قرآن، خدا قاتل او «عبدالله بن قطبه نبهاني» را لعنت كند.»

«سلام بر محمد بن عبدالله بن جعفر، شهيدي بجاي پدرش و همانندي براي برادر شهيدش، كه با پيكر خويش از او نگهداري مي كرد، خداوند قاتل او «عامر بن نهشل تميمي» را لعنت كند.»

«سلام بر جعفر بن عقيل، خداوند قاتل او «بشر بن خوط همداني» را لعنت كند.»

«سلام بر عبدالرحمان بن عقيل، خداوند قاتل او «عمر بن خالد بن اسد جهني» را كه به سوي او تيراندازي كرد لعنت كند.»

«سلام بر كشته و پسر كشته، عبدالله بن مسلم بن عقيل، خدا قاتل او «عامر بن صعصعه (اسد بن مالك) را لعنت كند.»

«سلام بر ابوعبدالله بن مسلم بن عقيل، و لعنت خدا بر قاتل او «عمرو بن صبيح صيداوي» كه به سويش تيراندازي كرد باد.»

«سلام بر محمد بن ابي سعيد بن عقيل، و لعنت خدا بر قاتلش «لقيط بن ناشر جهني».

«سلام بر سليمان «مولي»ي حسين بن اميرالمؤمنين، و لعنت خدا بر قاتلش «سليمان بن عوف حضرمي».

«سلام بر قارب «مولي»ي حسين بن علي.»

«سلام بر منجح «مولي»ي حسين بن علي.»

«سلام بر مسلم بن عوسجه اسدي، كه وقتي حسين به او اجازه ي بازگشت از صحنه ي كربلا را داد، خطاب به امام گفت: آيا ما ترا تنها بگذاريم، آنگاه در اين باره كه حق تو را بجاي نياورده ايم چه عذري در پيشگاه خدا بياوريم، نه، به خدا سوگند ترا تنها نخواهيم گذاشت. آنقدر با آنان خواهم جنگيد تا نيزه ي خود را در سينه ي آنان


بشكنم و تا بدان هنگام كه قبضه ي شمشير در دست من است بر آنان خواهم تاخت و اگر ديگر اسلحه اي در دستم باقي نماند، با سنگ خواهم جنگيد و هرگز از تو جدا نخواهم شد تا آنكه همراه تو (بجنگم تا) بميرم.»

تو اي مسلم بن عوسجه، اولين كسي هستي كه جانش را در راه خدا عرضه كرد و نخستين شهيد از شهيدان راه خدايي، كه پيمان خويش را به انجام رسانيد. به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدي، در اين پيشگامي خود در جهاد با كافران و ياري كردن امام سپاس و پاداش تو با خدا باد. آن هنگام كه امام پيش آمد و تو افتاده بودي، فرمود: خدا ترا رحمت كند اي مسلم بن عوسجه و اين آيه را خواند:

«فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا»

«گروهي از آنان پيمان خويش را به انجام رسانيدند و گروهي ديگر در انتظار هستند.»

خداوند شركت كنندگان در قتل تو، «عبدالله ضبابي و عبدالله بن خشكاره بجلي» را لعنت كند.

«سلام بر سعد بن عبدالله حنفي، كه وقتي امام به او اجازه ي بازگشت را داد خطاب به امام گفت: هرگز تو را تنها نخواهيم گذاشت تا خداوند شاهد باشد كه ما در غيبت رسول خدا پيمان خويش را درباره ي تو حفظ كرده و به انجام رسانديم، به خدا سوگند اگر بدانم كه كشته مي شوم و دوباره زنده مي شوم، سپس بدنم را زنده زنده مي سوزانند و اين جريان هفتاد بار با من تكرار مي گردد باز هم از تو جدا نخواهم شد تا آنكه در پيشگاه تو بجنگم و جان بسپارم. چرا چنين نكنم در حالي كه اين تنها يك بار مردن يا كشته شدن است و بعد رسيدن به كرامت و عزتي كه تا ابد پايان نخواهد داشت. سلام بر تو كه جان خويش در اين راه دادي و امام خود را ياري كردي و در زندگي جاويد از سوي خدا به كرامت و عزت رسيدي، خداوند ما را در ميان شما شهيدان محشور كند و روزي ما را رفاقت و دوستي شما در «اعلي عليين» قرار دهد.»

«سلام بر بشر بن عمر حضرمي، سپاس و حمد خداي بر تو باد كه هنگامي كه حسين به تو نيز اجازه ي بازگشت از صحنه ي نبرد را داد تو خطاب به امام گفتي: بدن من


زنده زنده، خوارك درندگان وحشي باد، اگر تو را رها سازم و بروم و از تو (براي رفتن) مركبي بخواهم و تو را با كمي ياران تنها گذاشته، و خود آسوده خاطر بازگردم، هرگز چنين نخواهد شد.»

«سلام بر يزيد بن حصين همداني مشرقي، قاري قرآن و جنگجوي صحنه ي نبرد.»

«سلام بر عمران بن كعب انصاري. سلام بر نعيم بن عجلان انصاري.»

«سلام بر زهير بن قين بجلي، كه هنگامي كه حسين به او نيز اجازه ي بازگشت داد خطاب به امام گفت: نه، به خدا سوگند هرگز چنين اتفاقي نخواهد افتاد، آيا فرزند رسول خدا را، در دست دشمنان اسير شده رها سازم و خود را نجات دهم؟ خداوند چنين روزي را در زندگي به من نشان ندهد.»

«سلام بر عمرو بن قرظه انصاري. سلام بر حبيب بن مظاهر اسدي.»

«سلام بر حر بن يزيد رياحي. سلام بر عبدالله بن عمير كلبي.»

«سلام بر نافع بن هلال بجلي مرادي. سلام بر أنس بن كاهل اسدي.»

«سلام بر قيس بن مسهر صيداوي. سلام بر عبدالله و عبدالرحمان غفاري پسران عروة بن حراق.»

«سلام بر جون «مولي»ي ابوذر غفاري. سلام بر شبيب بن عبدالله نهشلي.»

«سلام بر حجاج بن يزيد سعدي. سلام بر قاسط و كرش تغلبي پسران زهير.»

«سلام بر كنانة بن عتيق. سلام بر ضرغامة بن مالك. سلام بر جوين بن مالك ضبعي.»

«سلام بر عمرو بن ضبيعه ضبعي. سلام بر زيد بن ثبيت قيسي.»

«سلام بر عبدالله و عبيدالله پسران يزيد بن ثبيت قيسي. سلام بر عامر بن مسلم.»

«سلام بر قعنب بن عمرو نمري. سلام بر سالم «مولي»ي عامر بن مسلم. سلام بر سيف بن مالك.»

«سلام بر زهير بن بشر خثعمي. سلام بر بدر بن معقل جعفي. سلام بر حجاج بن مسروق جعفي.»

«سلام بر مسعود بن حجاج و پسرش. سلام بر مجمع بن عبدالله عائذي.»

«سلام بر عمار بن حسان بن شريح طائي. سلام بر حيان بن حارث سلماني أزدي.»

«سلام بر جندب بن حجر خولاني. سلام بر عمرو بن خالد صيداوي.»

«سلام بر سعيد «مولي»ي او. سلام بر يزيد بن زياد بن مظاهر كندي.»


«سلام بر زاهر «مولي»ي عمرو بن حمق خزاعي. سلام بر جبلة بن علي شيباني.»

«سلام بر سالم «مولي»ي «بني المدينه كلبي». سلام بر اسلم بن كثير أزدي.»

«سلام بر قاسم بن حبيب أزدي. سلام بر عمر بن احدوث حضرمي.»

«سلام بر ابوثمامه عمر بن عبدالله صائدي. سلام بر حنظلة بن اسعد شبامي.»

«سلام بر عبدالرحمان بن عبدالله بن كدن ارحبي. سلام بر عمار بن أبي سلامه همداني.»

«سلام بر عابس بن شبيب شاكري. سلام بر شوذب «مولي»ي شاكر.»

«سلام بر شبيب بن حارث بن سريع. سلام بر مالك بن عبدالله بن سريع.»

«سلام بر مجروح اسير شده سوار بن ابي عمير فهمي همداني و سلام بر عمرو بن عبدالله جندعي، سلام بر شما اي بهترين ياران.»

«سلام بر شما به خاطر شكيبايي تان، پس چه نيك است زندگي آخرت براي شما. خداوند شما را در جايگاه نيكان قرار دهد. شهادت مي دهم كه خداوند آنچه را كه پوشيده و پنهان بود براي شما آشكار ساخت و همواري و آساني را براي شما آماده كرد و بخشش فراواني را نصيب شما كرد. شما نسبت به حق سست نبوديد شما در رفتن به سوي حق بر ما پيشي جستيد، و ما در زندگي آخرت به شما خواهيم پيوست، سلام و رحمت و بركات خداوند شامل شما باد.

(بحارالانوار: مجلد 22، جلد 101، ص 274 - 269)

متني كه مجلسي در پايان اين «زيارت» آورده است بدين قرار مي باشد:

بيان

«شيخ مفيد و سيد» اين «زيارت» را در كتاب «مزار» خويش نقل كرده اند. آنها با حذف سلسله سند، اين «زيارت» را در ضمن زيارت عاشورا يادآور شده اند. مؤلف «مزار كبير» مي گويد: «زيارت» شهيدان در روز عاشورا: (سند زيارت)

ابوالفتح محمد بن محمد جعفري خداوند عزتش را مستدام دارد به من نقل كرد از قول فقيه عماد الدين محمد بن ابي القاسم طبري و او از شيخ ابوعلي حسن بن محمد طوسي، نقل مي نمايد.

يا (سلسله سند ديگر) شيخ ابوعبدالله حسين بن هبة الله بن رطبه، از شيخ ابوعلي، و او از پدرش ابوجعفر طوسي، و او از شيخ محمد بن احمد بن عياش به من اين زيارت


را گزارش كرد.

ما اين «زيارت» را به دليل آنكه به زمان خاصي اختصاص ندارد در ميان «زيارت»هايي كه اختصاص به وقت خاصي ندارند، ذكر كرديم.

(در بحارالانوار)

و بدان كه در تاريخ مندرج در خبر ايراد و اشكال وجود دارد چرا كه اين تاريخ 4 سال قبل از ولادت امام زمان (ع) را نشان مي دهد. شايد كه تاريخ آن دويست و شصت و دو هجري بوده و اشتباها، دويست و پنجاه و دو، ثبت شده است و نيز اين احتمال وجود دارد كه اين «زيارت» از ناحيه ي امام حسن عسكري صادر شده باشد،نه از ناحيه ي امام زمان (ع).

(بحارالانوار، مجلد 22، جزء 101، ص 274)