بازگشت

اقامت يك ماهه ي اهل بيت در شام


مدت اقامت اهل بيت در شام، بنابر نقل برخي اخبار [1] يك ماه بوده است. [2] .

مرحوم قاضي طباطبايي مي نويسد:

جهت استبعاد مرحوم سيد، بنابر نقلي است كه اسرا يك ماه در شام مانده باشند، چنانچه خودش فرموده است، ولي نه ناقل آن معلوم است و نه در روايتي و تاريخي كه قابل اعتماد باشد نقل كرده اند؛ بلكه تواريخ معتبر تصريح كرده اند كه بيشتر از چند روز نمانده اند هشت روز يا نهايت به قول طبري ده روز


مانده اند. [3] .

- فرمايش ايشان با توجه به مطالب زير قابل مناقشه است:

1. خود مرحوم قاضي طباطبايي در مقام رد نظر محدث نوري مبني بر ضعف نقل لهوف، پاسخ مي دهد كه ايشان با آن شخصيت والايي كه دارند، و با آن شدت احتياطهايي كه روا مي دارند، مطلبي بدون دليل نمي نويسند. حتما مأخذ آن را ديده، ولي ذكر ننموده اند.همين پاسخ به خود ايشان داده مي شود! و گفته مي شود كه ابن طاووس نيز مأخذ اقامت يك ماهه ي اهل بيت در شام را ديده اند و بر آن اعتماد كرده اند، گر چه نام مستند خودرا نياورده است.

2. قاضي نعمان (م 363) در كتاب شرح الأخبار خبري را آورده است كه براساس آن، اهل بيت مدت يك ماه ونيم در شام توقف داشته اند. او پس از ذكر گريه ي نمايشي يزيد مي نويسد:

و قيل ان ذلك بعد أن أجلسهن في منزل لا يكنهن من برد و لا حر، فأقاموا شهرا و نصف، حتي اقشرت وجوههن من حر الشمس، ثم أطلقهم؛

گفته شده است كه: اين مطلب پس از آني بود كه يزيد ايشان را درخانه اي قرار داده بود كه آنان را از سرما و گرما نگاه نمي داشت و در آن جا يك ماه و نيم اقامت داشتند، تا آن جا كه رنگ صورت آنان از گرماي خورشيد دگرگون شد و پس از آن آزادشان ساخت. [4] .


گويا مرحوم قاضي طباطبايي به اين مطلب نظر انداخته و با بي اعتنايي مي گويد:

و در بعضي از كتابهاي فرقه ي اسماعيليه ديدم كه يك ماه و نيم توقف كردند، اين قول نيز علاوه بر اين كه با قول يك ماه ماندن نمي سازد، قابل اعتماد نيست، نظر به شواهدي كه ذكر خواهد شد. [5] .

- ولي نقل قاضي نعمان كمتر از نقل طبري نيست و از جهاتي رجحان دارد. [6] افزون بر اينكه اين قول، به طريق اولي با قول ابن طاووس مبني بر ماندن يك ماهه مي سازد؛ چون علاوه ي بر آن زياده نيز دارد.


پاورقي

[1] ر. ک: اقبال الاعمال، ص 589.

[2] لؤلؤ و مرجان، ص 145.

[3] تحقيق درباره‏ي اول اربعين، ص 29.

[4] شرح الأخبار، ج 3، ص 269.

[5] تحقيق درباره‏ي اول اربعين، ص 30 (پاورقي).

[6] مرحوم محدث متتبع حاج شيخ عباس قمي قدس سره مي‏نويسد: «أبوحنيفة الشيعة، و يقال له أبوحنيفة المغربي، و هو القاضي النعمان بن أبي‏عبدالله محمد بن منصور القاضي بمصر، کان مالکيا أولا، ثم اهتدي و صار اماميا و صنف علي طريق الشيعة کتبا منها کتاب دعائم الاسلام و کان - کما قال ابن‏خلکان نقلا من ابن‏زولاق - في غاية الفضل، من أهل القرآن و العلم بمعانيه، عالما بوجوه الفقه و علم اختلاف الفقهاء و اللغة و الشعر الفحل و المعرفة بأيام الناس مع عقل و انصاف، و ألف لأهل البيت عليهم‏السلام من الکتب آلاف أوراق بأحسن تأليف، و له ردود علي المخالفين، و له رد علي أبي حنيفة و علي مالک و الشافعي و علي ابن‏سريج، و کتاب اختلاف الفقهاء، و ينتصر فيه لأهل‏البيت عليهم‏السلام، و له القصيدة لقبها بالمنتخبة، و کان ملازما صحبة المعز أبي‏تميم معد بن منصور، و لما وصل من افريقية الي الديار المصرية کان معه، و لم تطل مدته و مات في مستهل رجب بمصر سنة 363 «. (ر. ک: الکني و الألقاب، ج 1، ص 57).