بازگشت

مقدمه


حماسه بزرگ عاشورا و جنبه هاي مختلف و گوناگون آن در ادبيات و بويژه شعر فارسي، تجلي همه جانبه يافته است. گرچه تعداد زيادي از شاعران، اديبان و سخنوران بزرگ و پرآوازه ي ايراني بر مذهب رايج زمان خود (اهل سنت) بودند و طبيعتا اقتضاي چنين باوري اين است كه ديدگاه آنان نسبت به قيام حسيني و واقعه ي عاشورا همانند شيعيان نباشد، اما در عين حال، كمتر، اديب، نويسنده و صاحب اثري را مي شناسيم كه از اين حادثه ي دردناك و فاجعه ي اسفبار بشري آن چنان متأثر نشده باشد كه اين ميدان را نيز مجالي براي عرضه ي هنر و ابراز نظر خود قرار نداده باشد.

نگاهي كوتاه و گذرا به آثار اين بزرگان، گواهي صادق بر اين ادعاست كه اين مقاله اكنون درصدد بيان و ارائه آن نيست. (مقاله ها و كتابهايي نيز در اين زمينه نگاشته شده است.)

اين مقاله در پي آن است كه به برخي از نمونه هاي ادبي - هر چند مختصر - اشاره كند كه در آنها اولا اين الفاظ مقدس دستمايه ي بيان مفاهيمي پيش پا افتاده، روزمره و بسيار معمولي شده است و ثانيا مواردي از برخي كج انديشيها، انحرافات و تحريفات را نيز ارائه كند. دقيقا و بدرستي روشن نيست كه چنين رواج و بهره گيري چگونه و از چه مقطع زماني در متون ادب فارسي شكل گرفته است لكن از شواهد و نمونه ها چنين برمي آيد كه گستردگي استفاده از مفاهيم مختلف وابسته به حادثه ي كربلا و همه گير شدن آن به كاربردهاي نادرست، كمك فراواني كرده است.

بخشي از اين كاربردها به لفظ كربلا و محرم به گونه اي مستقيم، مربوط، و با آوردن اين الفاظ همراه است و پاره اي به صورت گسترده و فراگيرتر از مفاهيم گوناگون وابسته به واقعه ي عاشورا بهره جسته اند كه ذيلا به عنوان نمونه به هر يك، فراخور حال، اشارتي مي شود: