بازگشت

روش تاريخنگري و تاريخنگاري


كسي كه كارش را تحقيق و تتبع در تاريخ قرار داده ا ست، بيش و پيش از هر چيزي بايد كار خود را با تعيين نوع نگرش و نگارش در تاريخ آغاز كند. ممكن است اين سخن، شگفتي و يا ترديد كساني را برانگيزد اما حقيقت اين است كه تا نوع نگرش و نگارش يك مورخ يا محقق در تاريخ و موضوع مورد بحث و پژوهش وي روشن نشود، نمي توان نسبت به ارزش علمي و نتيجه كار فكري خود اطميناني به دست آورد يا به دست دهد و اين خود يكي از نقاط ضعف و مهم و نقص مورخان و پژوهشگران جامعه ي ماست. شايد علت بروز اين ضعف و نقص اين باشد كه هنوز تفكر تاريخي در جامعه و حتي در دانشگاه ها و ديگر مراكز علمي - فكري ما به پيشرفت و مفهوم نوين خود دست نيافته است و هنوز بنابر همان نگرش و نگارش كهن و سنتي خود به تاريخ چشم مي دوزيم. خواه علت اين باشد يا چيز ديگر، نتيجه ي تلخ آن براي ما اين است كه شمار مورخان صاحبنظر - و نه مورخاني كه شغلشان تاريخ گويي يا تاريخ نويسي است - از تعداد انگشتان فراتر نمي رود. براي حل اين مشكل و جبران اين نقيصه بايد تفكر تاريخي را بيش از پيش موضوع بحث و تحقيق و برگزاري سمينارها قرار داد تا بتوان با ذهني روشنتر به عرصه ي مطالعات و پژوهشهاي تاريخي گام نهاد.

به هر حال پژوهشگر تاريخ شيعه بايد نوع نگرش و نگارش تاريخي خود را مشخص سازد. چنين كسي در وهله ي نخست بايد بداند و روشن كند كه در جستجوي چيست، و با توسل به كدام شيوه ها مي خواهد يا مي تواند به مقصود رسد. به طور قطع اگر عنصر تغيير و تحول در حوادث و رويدادهاي گذشته، پايه ي اصلي مطالعات تاريخي قرار گيرد، نياز بدان است كه از هر صورت ظاهر اسناد و اخبار تاريخي به عمق آنها نفوذ كرد و ميان تمامي اجزاي يك حادثه يا واقعه كه در بستر زمان و در اوراق منابع پراكنده شده اند، ارتباط و نظمي منطقي و معقول برقرار كرد و تغييرات كمي و كيفي آنها را، كه در طول زمان پديد آمده است، مرحله به مرحله نشان داد. تنها در اين صورت است كه اجزاي بي مفهوم و به ظاهر بي ارزش يك رويداد در تركيب با هم معنا و مفهوم تازه اي مي يابد و نه تنها براي محقق، كه براي خواننده نيز از جذابيت شورانگيزي برخوردار مي شود. با چنين نگرشي به زندگاني ائمه و در كل به تاريخ است كه مي توان وحدت حاكم بر جريان تاريخ زندگاني آنان را در عين تغيير و تحول مستمر آن بنابر مقتضيات كشف كرد. جرياني كه به مثابه ي حلقه هاي زنجير به هم پيوسته، مفهومي روشن و شكلي اندام وار را به پژوهنده و خواننده القا و تفهيم مي كند. حال اگر جز اين باشد و بر ذهن محقق امروز ذهنيت تاريخي مورخان ديروز، يعني صرف «خبر دادن از آنچه در گذشته يا حال اتفاق افتاده است»، سايه افكنده باشد، وي نمي تواند به درك و فهم نويني از زندگاني ائمه نايل آيد و كاري جز تكرار فضايل و مناقب ائمه، كه در بسياري از آثار قديم و جديد آمده است، از پيش نخواهد برد.

غير از توجه به كشف علل و درك و تبيين عنصر تغيير و تحول در رويدادها و وقايع مربوط به زندگاني ائمه ي اطهار، نوع نگرشي هم كه محقق نسبت به منزلت و جايگاه ديني آنان دارد، بسيار حائز اهميت است. بنابر نظرگاه شيعه، اهل بيت برگزيده از سوي خداوند و جانشينان بر حق پيامبرند و بنا به اعتقاد اهل سنت يا از جمله صحابي و يا در طبقه ي تابعين اند و بنابر ذهنيت يك مورخ و محقق غيرمسلمان نه آن و نه اينند، بلكه همچون ديگر شخصيتهاي تاريخي هستند كه مشمول معادلات و قوانين انسان شناسانه اند. آشكار است كه هر يك از اين سه دسته ديدگاه، پيامدها و استنتاجات منطقي خاص خود را به دنبال دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد.

علاوه بر تعيين نوع نگرش تاريخي، بايد نوع نگارش تاريخي يعني وصف ادبي اعمال و حوادث گذشته [1] را نيز روشن كنيم. در اين كار به تناسب تحولي كه در مفهوم تاريخ پديد آمده است نيازمند زباني هستيم كه هم بتوان آن را به درستي بنمايانيم و هم با مخاطبان خود رابطه فكري برقرار سازيم و پاسخ لازم را به نياز و خواسته آنان بدهيم. نقل و وصف اخبار و روايات تاريخي به هر قصد و انگيزه، زبان امروزي تاريخنگاري نيست. گذشتگان، اين مهم را به تناسب نوع برداشت و تلقي كه از تاريخ داشته اند، انجام داده اند. بنابراين تكرار نابجاي آن موجب دلزدگي خوانندگان خواهد شد. تاريخ با ديد و مفهوم نوين به زباني استدلالي، تحليلي و انتقاد نياز دارد نه زباني خبري و وصفي، زيرا غرض خوانندگان از مطالعه ي كتابهاي تازه ي تاريخي آگاهي صرف از اخبار نيست؛ آنان اين آگاهي را به اندازه ي كافي از طريق مطالعه آثار پيشينيان به دست مي آورند. آنان انتظار دارند از مطالعه ي كتابها تازه ي تاريخي پيام و فكر و سخن تازه اي بشنوند و شواهد مستدل و مستند اين پيام و فكر را نيز بنگرند و مورد ارزيابي قرار دهند. بر اين اساس نمي توان زندگاني ائمه را به طريق نقل اخبار، كه بيشتر حاوي مناقب و فضايل آنان است، به درستي عرضه كرد، بلكه بايد علل و اسباب حوادث زندگاني آنان و آثار و پيامدهايشان را مورد بررسيهاي عميق استدلالي و تحليلي قرار دهيم تا هم مواد خام اطلاعات تاريخي مربوط به زندگانيشان به بهترين وجه ارائه گردد و هم غبار تحريف از سيماي تابناكشان زدوده شود.


پاورقي

[1] ر. ک: رزنتال، تاريخ تاريخ‏نگاري در اسلام، ص 21، ترجمه‏ي دکتر اسدا... آزاد.