بازگشت

الرسل و الملوك (تاريخ طبري 310 - 224 ه)


تاريخ بزرگ طبري مرجعي مهمي براي مورخان پس از او بوده است. طبري در علوم مختلفي چون تفسير و حديث سرآمد معاصران خود بود. ويژگي مهم طبري اين است كه وي بيش از اندازه به گردآوري اسناد و روايات از قرون گذشته تا زمان خود عنايت داشت. طبري دامنه كار خود را به تاريخ، جنگها و فتوحات محدود ساخت. وي كمتر زحمت جرح و تعديل و نظاير آنها را به خود مي داد، بدين جهت درباره هيچيك از ائمه (ع) اخبار جامعي ندارد. او اين اطلاعات را به شيوه هاي گوناگون و با آوردن سلسله اسناد و راويان متعدد به سرانجام رساند. وي در اين زمينه و موضوعات ديگر دريايي از علم در سينه داشت. [1] .

طبري در نقل احوال و روايات، نهايت دقت را به كار بسته است، اما اگر چيزي با عقل خواننده سازگار نيايد، اين ذهن و فكري طبري نيست كه مسئول است و بايد جواب بگويد، بلكه مسئول آن، راوي داستان، حديث يا خبري است كه آن را نقل كرده است. [2] .

طبري از تأليفات معاصرانش نيز بهره ها گرفته و از آنجا كه بيشتر در عراق مي زيسته، منابع عمده او در نقل روايات بيشتر از عراق بوده است. طبري در نقل تاريخ امويان، اخبارش را از ابي مخنف، عوانة بن حكم، مدائني، واقدي، عمر بن شبه و هشام بن محمد كلبي اقتباس كرده است. بيشتر روايات طبري درباره ي قيام امام حسين عليه السلام از مقتل ابي مخنف است. ابن النديم مي گويد: «علما برآنند كه ابومخنف بيش از ديگران در امر عراق و اخبار و فتوحات وارد بود». [3] نجاشي در كتاب رجال خود هشام بن محمد كلبي از عالم به علوم انساب و ايام عرب و معروف به فضل و علم مي داند. [4] عوانة بن حكم بن عياض بن وزر بن عبدالحارث كلبي نيز از علماي كوفيان و راوي اخبار و عالم به شعر و نسب است و از كتب او التاريخ و كتاب سيرة معاويه و بني اميه را نام برده اند. [5] در مورد مكتب تاريخنگاري طبري به نظر مي رسد كه وي به سبب ديدگاه فقهي اش غالبا از جناح حاكم و خلفاي اموي و عباسي طرفداري كرده است - مثل اخباري كه در مورد خلافت معاويه و يزيد ذكر مي كند ولي قابل توجه است كه در مورد قيام امام حسين (ع) مفصلترين شرح را ارائه مي دهد - گر چه از جو متشنج به سود امويها نيز كاملا متأثر بوده است، اما به هر حال به اين دليل كه فقيهي صاحب مكتب بوده از مكاتب و مذاهب فقهي منتسب به سلطه حاكم مستقل بوده است و تقريبا از افراط و جانبداري ناپسند، كه آفت هر تاريخنگار است، بركنار مانده است. [6] .


پاورقي

[1] روزنتال، فرانتس، تاريخ تاريخنگاري در اسلام، ترجمه دکتر اسدالله آزاد، انتشارات آستان قدس، تهران، 1368، ج 2، ص 329.

[2] آيينه‏وند، دکتر صادق، علم تاريخ در اسلام، ج 1، وزارت ارشاد اسلامي، تهران 1364، ص 73.

[3] ابن النديم، الفهرست، همان، ص 158.

[4] النجاشي، الاسدي الکوفي، الرجال، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفه، ص 1407 ه، روايت شماره 1166، ص 434.

[5] ابن النديم، الفهرست، همان، ص 154.

[6] آيينه‏وند، صادق، پژوهشهايي در تاريخ و ادب، انتشارات اطلاعات، تهران، 1372، ص 56 - 53.