بازگشت

سخني در باب منابع


در ابتدا بايد يادآور شد كه مكتب تاريخنگاري اسلامي ايران از آغاز دوران شكل گيري خود همچنان تحت تأثير مكتب تاريخنگاري اسلامي بوده است و مورخان اين دوره از زبان عربي در ارائه آثار خود بهره مي گرفتند. لذا با توجه به زبان علمي اين دوره كه عربي بود و مورخاني چون ابوحنفيه دينوري، حمزه اصفهاني و ديگران عمدتا به زبان عربي مي نوشتند.

«مورخان مذكور گر چه از نويسندگان محلي عرب پايين تر نبودند ولي براي كار خود در وطنشان تحرك و انگيزه كمتري يافتند. آنها بالعكس مجبور بودند از شيوه ي ويژه اي سود جويند كه سنت اسلامي براي آنان به ارث گذاشته بود». [1] در خلال شكل گيري مكاتب تاريخنگاري اسلامي به دلايلي چند، پرداختن به علم رجال و شناخت و ذكر حالات راويان حديث و تعيين صحت و سقم روايات آنها از همين روزگار رواج روايات، كه روح غالب بر مكاتب تاريخنگاري اين دوره بود، آغاز شد.

در اين دوره عوامل جعل حديث فراوان بود زيرا:

«اولا: ارزشي كه محدثان و حافظان حديث در اجتماع داشتند، عده اي بي مايه و شهرت طلب را براي ورود در جرگه محدثان بدين كار وادار مي ساخت.

ثانيا: اغراض سياسي و فرقه اي نيز عامل مهم و مستقلي در اين مورد به شمار مي رفت؛ در نتيجه احاديث فراوان از زبان منابع حديث به رسول اكرم (ص) و يا در حوزه تشيع به ائمه اهل بيت (ع) نسبت داده مي شد». [2] .

از آنجا كه شيوه منابع عمده مكتب تاريخنگاري اسلامي در ايران تا پايان قرن ثبت و ضبط روايات بدون اعتنايي چندان به صحت و سقم آنها بوده است لذا تا حدي طبيعي به نظر مي آيد كه در باب قيام امام حسين (ع) در اين منابع، احاديث متناقض با يكديگر يافت شود. البته بررسي قيام حسيني در اين منابع خود نياز به تتبع گسترده تري دارد كه در حوره اين تحقيق نيست و آنچه بيشتر مورد نظر ماست، بررسي روايات متناقضي است كه هاله اي از تحريف نيز به خود گرفته و پژوهش در اين مقوله را حساستر مي نمايد.

اينك به اختصار ويژگيهاي چهار منبع مهم مكتب تاريخنگاري اسلامي ايران را تا پايان قرن 4 هجري يادآور مي شويم:


پاورقي

[1] تايوئر، فليکس، مکتب تاريخنگاري در اسلام (مجموعه مقالات)، «مکتب تاريخنگاري اسلامي در ايران»، ترجمه و تدوين يعقوب آژند، ج 1، نشر گسترده، تهران 1361، ص 173.

[2] خامنه‏اي، حضرت آيةالله العظمي (دام ظله) سيد علي، چهار کتاب اصلي علم رجال، ج 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1369، ص 17 و 18.