بازگشت

حضرت خليل در مكه و امام حسين در كربلا مأمور به ترك عيال


چهل و ششم: مكه محلي است، كه حضرت خليل مأمور شد كه ذريه و عيال خود را تنها در آنجا بگذارد، و برود، و حسين (عليه السلام) نيز مأمور شد كه عيال خود را در كربلا حيران و تشنه و گرسنه، و بي كس بگذارد، و برود، لكن خليل دعا نمود در حق عيالش، كه خداوند قلوب خلايق را مايل نمايد به سوي ايشان،و از ثمرات به ايشان روزي كند، و حسين (عليه السلام) عيال خود را در اين زمين گذاشت، و فرمود: مهياي اسيري باشيد، و صبر كنيد بر هر بلا كه بر شما وارد مي شود. [1] .


چهل و هفتم: خداوند امر نمود اشرف مخلوقات را، به اينكه اركان كعبه را ببوسند، و دست به آنها بمالند، و اين از همه ي فضايل كعبه بالاتر است،و نظير آن از براي مولاي مظلومان ما ثابت است، زيرا كه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) او را دربر مي گرفت، و جميع اعضاي او را مي بوسيد، خصوصا زير گلو، و قلب، و جبين، و لبهاي آن جناب را، و همچنان كه استلام پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ركن عراقي و شامي را بالخصوص، اسرار و حكمتها داشته، همچنين به جهت تقبيل و استلام پيغمبر (صلي الله عليه و آله)اعضاء و جوارح حسين (عليه السلام) را اسرار چندي است، و از براي تكثير تقبيل مواضع مخصوصه نيز اسرار و معجزات و اخبارات بوده، اما سر كثرت تقبيل گلوي مباركش پس معلوم است.

و اما پيشاني، پس شايد به جهت آن است كه موضع سنگي بود كه پيشاني شريفش شكست و خون بر صورت انورش جاري گرديد [2] ، يا موضع تير است كه به آن پيشاني زدند [3] ، يا چون موضع سجود بوده، و از اين جهت پيشاني محل ظهور نور مؤمن است، چنانكه در روايت است [4] ، و حسين در اين مقام خصوصيتي داشت كه سجده اش سجده ي مخصوص است، بيانش آن است كه حالت سجود خودش از جمله حالات تقرب به خداست صورتا و معنا، و در آيات و اخبار دلالت بر آن است، و در خبر است از اقرب حالات عبد به خدا حالت سجود است [5] ، و از براي حسين (عليه السلام) سجود خاصي بود در وقتي كه در درجات قرب الهي ترقي مي نمود، از وقتي كه از وطن خارج شد تا زماني كه به حالت سجود پيشاني مبارك بر خاك گذاشت به قصد سجود، و ديگر سر بلند نكرد، مگر بر سر نيزه، چنانكه از عبارت «المذبوح من القفاء» مستفاد مي شود [6] پس از اين جهت رسول (صلي الله عليه و آله) آن پيشاني مبارك را مكرر مي بوسيد.

و اما بوسيدن قلب منورش، پس سرش آن است كه موضع تير سه شعبه ي زهرآلود است


كه في الحقيقة همان تير سبب قتل آن جناب شد. [7] .

و اما بوسيدن لب و دندان او، پس يكي از اسرار آن ظاهر شد در وقتي كه زيد بن ارقم گفت: اي پسر زياد بردار چوب خود را از اين دو لب مبارك، كه من به چشم خود ديدم كه رسول (صلي الله عليه و آله) خدا مكرر مي بوسيد اين لبها را. [8] .


پاورقي

[1] بحار 3:45 - ارشاد مفيد 97 - منتخب طريحي 127:2.

[2] بحار 53:45 - لهوف ص 52 - مقتل خوارزمي 34:2.

[3] بحار 52:45 - مقتل خوارزمي 43:2 - مناقب 258:3.

[4] بحار 160:82 - مجمع البيان 127:9.

[5] بحار 162:82 - عيون الاخبار 7:2 - ثواب الاعمال ص 56.

[6] بحار 59:45 - لهوف ص 58 - مناقب ابن شهر آشوب 260:3.

[7] بحار 53:45 - لهوف ص 52 - مقتل خوارزمي 34:2.

[8] بحار 118:45 - مثير الاحزان ص 72.