بازگشت

در اطراف كعبه و كربلا چند مقام معظم محترم است


سي و ششم: در اطراف كعبه چند مقام معظم محترم است، مانند مني، و مشعر، و عرفات، و صفا، و مروه، و در اطراف قبر حسين (عليه السلام) نيز چند مقام معظم است، مانند قتلگاه آن حضرت، و محل قتل شهداء، و علي اكبر، چون سبب شرافت مني به واسطه ي آن است كه محلي است كه ابراهيم اسمعيل را خوابانيد به جهت كشتن، و محل شهادت حسين (عليه السلام) و علي و عبدالله و عباس و قاسم از آن اشرف است، و اگر


شرافت مني به سبب اين است كه محل ذبح اضحيه و هدي است، پس محل ذبح قربانيهاي الهي كه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) فرمود در حق ايشان كه: سادات شهداي امت منند [1] اشرف از مني خواهد بود، و شرف مشعرالحرام به جهت آن است كه ابراهيم در آن جا به خواب ديد كه مأمور است به ذبح فرزندش، و مكاني كه حضرت حسين (عليه السلام) در بيداري فرزندش را در آن كشته ديد، افضل خواهد بود.

سي و هفتم: خداوند مقرر فرمود كه: حضرت ابراهيم مؤذن و داعي به سوي خانه باشد، پس آن جناب بر مقام برآمد، و ندا كرد كه بيا به سوي حج، و مؤذن و داعي به سوي حسين (عليه السلام) حبيب خدا به امر الهي، كه فرمود: (قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي): [بگو: من در برابر اداي رسالت پاداشي جز محبت خويشاوندان نمي خواهم]. [2] .

پس آن جناب بر منبر برآمد، و مكرر فرمود: اي مردم من دو چيز نفيس يا سنگين در ميان شما مي گذارم، كتاب خدا و عترت من، و ندا نمود به سوي ياري حسين (عليه السلام) و محبت او چندين مرتبه، چنانكه حذيفة بن اليمان روايت نموده، كه گفت: شنيدم حضرت رسول در حالتي كه دست حسين (عليه السلام) را گرفته بود، مي فرمود: ايها الناس اين است حسين بن علي (عليه السلام) او را بشناسيد،به خدا قسم كه او در بهشت است، و دوستان او در بهشتند، و دوستان دوستانش در بهشتند. [3] .

و خود آن جناب نيز چندين مرتبه ندا نمود، و دعوت كرد مردم را به سوي ياري خود، در مدينه، و مكه، و مابينهما، و در كربلا، به طريق خطبه، و استنصار، و استغاثه، و داعيه پس اجابتش نمودند پياده، و سواره، و ياريش نمودند، مانند شيعيان كه آرزو مي كنند شهادت در ركابش را، و بعض زوار و گريه كنندگان.

سي و هشتم: از احترامات كعبه ي معظمه فرستادن هدي است به سوي آن از گوسفند و


شتر، و تعظيم حسين (عليه السلام) از آن عظيم تر است، كه خداوند امر نمود آهو را كه بچه ي خود را به جهت آن جناب ببرد پيش از آن كه اشك از ديده ي او جاري شود، چنانكه مروي است كه روزي اعرابي بچه آهوئي هديه از براي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا آورد، و عرض كرد كه: اين را صيد كرده ام، و از براي فرزند تو حسن (عليه السلام) و حسين (عليه السلام) آورده ام، حضرت قبول فرمود، و دعاي خير در حق او نمود، و چون امام حسن (عليه السلام) در آن جا حاضر بود، حضرت آن را به او عطا كرد، ساعتي بعد حسين (عليه السلام) آمد، ديد برادرش بچه آهوئي دارد و با او بازي مي نمايد، عرض كرد: يا جداه به برادرم بچه آهو دادي، و به من ندادي: و مكرر كرد اين سخن را، و پيغمبر خدا او را تسلي مي داد، و با او ملاطفت مي نمود تا اينكه نزديك شد به گريه افتد. ناگاه صداي هاي و هوي از در مسجد بلند شد، ديدند آهوئي با بچه اش داخل مسجد شد، و از عقب ايشان گرگي است كه ايشان را مي راند به سوي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) تا اينكه به خدمت آن حضرت رسانيد، پس آهو به سخن درآمد، و عرض كرد: يا رسول الله دو بچه داشتم،يكي را صياد صيد نمود، و به خدمت رسانيد، ديگري از براي من باقي بود، و به آن دلخوش بودم، و الآن او را شير مي دادم، ناگاه صدائي شنيدم، كه شخصي مي گفت: بشتاب اي آهو، و بچه ي خود را به پيغمبر (صلي الله عليه و آله)برسان به سرعت، زيرا كه حسين (عليه السلام) در نزد آن جناب ايستاده، و نزديك است به گريه افتد، و تمام ملائكه سرهاي خود را بلند كرده اند از محل عبادت خود، و اگر حسين (عليه السلام) گريه كند، ملائكه مقربين بگريه مي افتند، و صدائي شنيدم، كه اي آهو بشتاب پيش از آنكه اشك بر صورت حسين (عليه السلام) جاري گردد، و الا اين گرگ را بر تو مسلط مي كنم، كه تو را با بچه ات بخورد، پس اينك بچه ام را به خدمت آوردم از راه بسيار دور، و زمين در زير پاهاي من پيچيده مي شد، تا اينكه به زودي به خدمت رسيدم، و حمد مي كنم خدا را، كه پيش از جاري شدن اشك بر صورت حسين (عليه السلام) آن را رسانيدم، پس صداي تكبير و تهليل از اصحاب بلند شد، و حضرت از براي آهو دعاي خير و بركت نمود، و


حسين (عليه السلام) بچه آهو را گرفت، و به نزد مادرش برد، و همه مسرور شدند. [4] .

سي و نهم: خداوند مقرر نموده است از براي حج بهترين ماههاي حرام را، و آنرا مخصوص گردانيد، علاوه بر آن كه ايام سال را براي عمره قرار داد، و از براي زيارت حسين (عليه السلام) نيز همان وقت را معين، بلكه ابتدا نظر به زوار آن جناب مي نمايد پيش از آن كه نظر به اهل عرفات كند، علاوه بر اوقات شريفه كه از براي زيارت بالخصوص مقرر نموده، با اينكه زيارت مطلقه را هم در تمام اوقات سال قرار داده. [5] .


پاورقي

[1] مثير الاحزان ص 12.

[2] سوره‏ي شوري آيه‏ي 22.

[3] بحار 262:43 - امالي صدوق مجلس 87 ص 478.

[4] بحار 312:43 - منتخب طريحي 72:1.

[5] بحار 85:98 ثواب الاعمال ص 116 - کامل الزيارات باب 70 ص 170.