بازگشت

حروف مقطعه ي قرآن و بدن قطعه قطعه ي حسين


و چون مقصود بيان نمونه بود از تطبيق، پس به همين اكتفا كنيم از تفصيل، و اشاره نمائيم به بعضي از مناسبات عمومي.

پس مي گوئيم كه: آن سوره ها كه در اول آنها حروف مقطعه است مانند طواسين، حواميم، يس، ص، المر، الم، ق، ن، از براي صور اينها در نقش تأثيراتي است، و در


آنها اشاراتي است به مطالب من حيث العدد، و تأثيراتي در آن حروف است، و اشاراتي به اسماء الله، و رموزي است كه معرفتش مخصوص پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و ائمه است، و حسين (عليه السلام) در جسد آن جناب حروف مقطعه بوده است از اثر شمشيرها، كه از براي آنها هيئاتي بوده است، فرادي، و ثنائي، و ثلاثي، و رباعي، و خماسي، و از براي هر يك هيئت مخصوصي بود، و در آنها رمزي است از عالم تسليم و رضا، و دانست آن رمز را همان كسي كه از رموز حروف مقطعه قرآني مطلع [بود]، و از اين جهت مي بوسيد آن مواضع را و مي گريست. [1] .

سوره هائي كه در اوايل آنها تسبيح است، مناسبت آنها با صفاتي كه در آن جناب بوده است في الجمله بيان شد در عنوان احترامات الهيه.

سوره ي مدثر، باطن اين سوره از آن جناب است، چنانكه از معني ظاهرش هم بيرون نيست، و پيغمبر (صلي الله عليه و آله) كه مدثر است از او است، و او از مدثر است.

سوره ي مزمل، او است [مزمل] به خون خود، كه در ظلمت شب ضلالت به پا خاست و ظلمت را منكشف نمود و حق را واضح كرد، و اصحابش مزمل بودند به خون خود مانند اصحاب پيغمبر (صلي الله عليه و آله) كه در حق ايشان فرمود در روز احد: ايشان را با خونها و رخت هاي خونين به هم پيچيده و دفن كنيد، كه من بر ايشان شاهدم [2] ، و ليكن از براي اصحاب حسين (عليه السلام) رختي باقي نگذاشتند، بلكه با همان خونها مدفون گشتند.

سوره هايي كه مبدوند [يعني ابتدا شده اند] به قسم، در باطن منطبق اند بر حسين (عليه السلام) و حالات او، و شهادتش، و روح، و جسد، و قلبش، و بر اصحابش و حالات ايشان، مثلا (و الصافات صفا فالزاجرات زجرا فالتاليات ذكرا): [سوگند به آنانكه صف ببندند صف بستني، و دفع كنند دفع كردني، و تلاوت كنند قرآن را. [ [3] . منطبق است بر حسين و عسكرش كه صف كشيدند در جهاد و در وقت حمايت از او، و در وقت نماز


كه صف بستند در عقب آنجناب، و در وقتي كه اجساد ايشان بر خاك افتاده بود صف بسته بودند، و سرهاي ايشان بر نيزه صف بسته بود، حتي اينكه در مدفن هم صف بسته اند، چون كه همه را در يك حفيره دفن كردند. [4] .

(و الفجر و ليال عشر و الشفع و الوتر و الليل اذا يسر): [سوگند به بامداد و شبهاي دهگانه، و به جفت و تك، و به شب هنگامي كه برود]. آن جناب فجر است به نور هدايت، و شبهاي مصيبتش ليالي عشر است، و خودش با برادرش شفع است [5] ، و خودش در وقتي كه تنها گرديد، وتر است، و لكن، وتر موتور، و نفس مطمئنه كه در آخر سوره است روح آن جناب است، چنانكه تفسير شده است در اخبار اهل بيت. [6] .

(و الطور و كتاب مسطور في رق منشور و البيت المعمور و السقف المرفوع و البحر المسجور): [سوگند به طور، و نامه ي نوشته شده در پوست گسترده، و خانه ي آبادان، و سقف برافراشته، و درياي آكنده]، طور محل شهادت آن جناب است هم به ظاهر و هم به معني، و كتاب مسطور بدن شريف بود، و بيت معمور سر مطهرش، و بحر مسجور زمين كربلا، و ميدان بلا است.

(و النجم اذا هوي): [سوگند به ستاره هنگامي كه فرود آيد]، مطابق است با وقوع آن حضرت بر خاك.

(و الضحي): نور صورت آن جناب يا نور ايمان كه به او ظاهر گرديد.

(و السماء ذات البروج): في الحقيقة آن حضرت است، زيرا كه اوست آسمان امامت كه از براي آن نه برج است بلكه سيزده برج است.

(و السماء و الطارق) حسين (عليه السلام) حسين (عليه السلام) آن نجم ثاقب است كه نور او جميع ظلمات ارضيه را شكافت و مرتفع ساخت.

(و الشمس و ضحيها)، شمس صورت آن جناب است كه با اينكه به خون و خاك


آغشته بود باز نور او ظاهر بود [7] ، و مي درخشيد، و جسد شريفش در شبها نور مي داد مانند آفتاب. [8] .

(و المرسلات) ملائكه اي است كه بجهت امور آن حضرت نازل شدند.

(و النازعات غرقا) ارواح مطهره ي آن جناب و اصحاب اطيابش هستند (والعاديات) اسبهاي ايشان است كه در ميدان شهادت جولان نمودند.

سوره ي قيامت تمامش منطبق است بر قيامت اهل بيت كه در روز عاشورا برپا گرديد، آن بود واقعه ي عظيمه، و حاقه و صاخه، و طامه ي كبري، كه برتري داشت بر هر مصيبتي، و آن بود قارعه كه قلوب ابرار و فجار را درهم شكست، و زمين متزلزل گرديد، و آن است غاشيه، آيا شنيده ايد قصه ي آنرا؟

(اذا السماء انشقت) و (اذا السماء انفطرت) در زماني كه فرق مباركش را شكافتند. [9] .

(اذا الشمس كورت) منطبق است بر روز عاشورا، كه هم آفتاب در ظاهر منكسف شد [10] ، و هم آفتاب برج امامت، و از براي هر يك از اين مطالب مذكوره تفاصيلي است كه در كتاب روضات الجنات ذكر كرده ام.

سوره ي قدر، از براي حضرت حسين (عليه السلام) ثابت شده است فضايل شب قدر چنانكه در خصايص ازمنه بيايد (ان شاء الله).

سوره ي اخلاص، و آن جناب ظاهر ساخت توحيد خدا را، و مخصوص گرديد به توحيد علاقه قلبيه، كه قطع كرده بود بالكليه از جميع ما سوي الله.

سوره ي جحد، آن جناب اظهار نمود انكار را بر اهل نفاق، و از ايشان بيزاري جست.

سوره ي معوذتين، در روايات خاصه و عامه وارد است كه اين دو سوره نازل شد به جهت حسين (عليه السلام). [11] .



پاورقي

[1] بحار 261:44 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.

[2] بحار 32:45 - مقتل الخوارزمي 25:2.

[3] سوره صافات آيه‏ي 3 - 1.

[4] بحار 108:45 - ارشاد مفيد 118:2.

[5] تفسير قمي 420 - 419 :2.

[6] تفسير قمي 420 - 419 :2.

[7] بحار 57:45 - لهوف ص 55.

[8] بحار 194:45 - منتخب طريحي 61:2.

[9] بحار 53:45 - مقتل خوارزمي 35 - 34 :2.

[10] بحار 216:45 - مناقب ابن شهر آشوب 213 - 212:3.

[11] بحار 282:43 - مناقب ص 155:3.