بازگشت

مراد از ظلم، شهادت حسين است


آيه ي ششم: (و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل): [كسي كه به ستم كشته شود براي خونخواهش فرمانروائي قرار داديم، در كشتار زياده روي نكند.] [1] .

از حضرت باقر (عليه السلام) مروي است كه مراد حضرت حسين (عليه السلام) است كه او را به ظلم شهيد كردند، و ولي او حضرت قائم است. [2] .

مؤلف گويد: ظاهر آيه ي شريفه حكمي است عام، از براي همه مردم، يعني كسي را كه بظلم بكشند پس از براي ولي او است شرعا حق قصاص بر قاتلش، و اسراف نكند به كشتن غير او، و بنابراين معني از براي ولي حضرت حسين (عليه السلام) است كه قصاص نمايد از قاتلش، و لكن بايد ديد كه قاتل آن جناب يزيد بوده؟ يا پسر زياد؟ يا پسر سعد؟ يا شمر؟ يا سنان؟ يا صالح بن وهب؟ كه نيزه بر آن حضرت زد كه از اسب بر زمين افتاد، يا آن ملعوني كه تير سه شعبه به قلب مباركش زد پس فرمود: بسم الله و بالله، يا غير ايشان؟

و تحقيق آن است كه از براي آن حضرت صد هزار قاتل بوده بالاستقلال حقيقة، پس يك قاتل بالاستقلال يزيد است چنانكه در اخبار انبياء ذكر شده است. [3] .

و ديگري ابن زياد است چنانكه يزيد گفت: قتله ابن مرجانة. [4] .

و ديگري عمر بن سعد بود كه چون اصحاب [علي] او را مي ديدند در كودكي، مي گفتند اين قاتل حسين (عليه السلام) است [5] و ديگري شمر.

و ديگري سنان، و خولي و زننده ي تير سه شعبه، و تشنگي و غيرت، و گريه.


و حقيقت امر آن است كه خود فرموده: «قتلت مكروبا» [6] يعني كربت و حزن مرا كشته، و از اين جهت او را صاحب كربلا نامند، پس همين لفظ اشاره است به سبب قتل آن بزرگوار.

باز مي گويم: كه از براي كشته شدن مظلوم چند معني است كه همه منطبق است بر آن جناب به طريق مختلف.

يك معني اينكه كشته شده باشد در حالتي كه مظلوم باشد، يعني تعدي بر او نموده باشند، و ملك و اولاد و اصحابش را برده باشند، بلكه همه ي اعضاء و جوارحش از ظاهريه و باطنيه به ضرب تير و تيغ و نيزه و تشنگي از دستش گرفته باشند، و حقيقت اين صفت در آن جناب بوده كه از طعن سيوف و رماح، تمام جوارج و اعضاي او متغير گشته بود، حتي گلوي مباركش، و بر مال و عيال و اطفالش دست تعدي گشودند، و او را از بلاد آواره نموده، تنها و بي كس بر خاك انداختند، و در اين حالت او را كشتند، پس كسي كه مصداق كلي اين صفت است همان حسين تنها است، و از اين جهت لفظ مظلوم كه وصف است علم شده است از براي او، اين است كه در دعا وارد است: «انشدك دم المظلوم»: [ترا قسم مي دهم به خون مظلوم] [7] . و در حديث است كه: ترك مكن زيارت مظلوم را، راوي عرض كرد: كه كيست مظلوم؟ فرمود: مگر نمي داني كه او است حسين (عليه السلام) شهيد كربلا. [8] .

معني دوم مظلوم بودن، در اصل كشتن است، يعني او را كشتند بدون حق شرعي كه موجب اباحه ي قتل او باشد، مانند قصاص، يا حد، يا افساد، و اظهر افراد اين معني حسين است، چنانكه خود فرمود: واي بر شما از من چه طلب داريد؟ آيا كسي را از شما كشته ام؟ پس مي خواهيد قصاص كنيد، يا مالي از شما گرفته ام؟ يا شريعتي را تبديل كرده ام. [9] .


معني سوم مظلوم بودن در كيفيت قتل است، چون كه خداوند احسانرا در هر معناي نيكو به كار برده است، حتي در كشتن قرباني مستحب است كه كارد را تيز كنند، و او را به ذبيحه ننمايند، و در پيش روي ابناء جنس نكشند، و دست و پايش نبندند، و او را مثله نكنند(يعني اعضايش را جدا نكنند پيش از خروج روحش)، و او را آب دهند، و هيچ يك از اين احسانها را در كشتن آن حضرت مراعات ننموده اند، بلكه در كيفيت آن ظلم كردند.

معني چهارم مظلوميت بعد از كشتن است به سلب لباس، و به قطع اعضاء و پامال كردن [10] و انداختن بر روي خاكها بي كفن و دفن، و اين هم منحصر به آن جناب است، حتي اينكه آن جامه ي كهنه پاره را هم بر بدنش نگذاشتند. [11] .

معني پنجم مظلوميت به جميع انحاء مذكوره است، و همه در آن جناب جمع بود، نه در غير او.


پاورقي

[1] سوره‏ي الاسراء آيه‏ي 33.

[2] بحار 218:44 - تفسير عياشي 290:2 - مناقب ابن شهر آشوب 206:3.

[3] بحار 244 - 242 :44 - منتخب طريحي 29 - 28 :1.

[4] بحار 131:45 و 162 - مقتل خوارزمي 74:2 - احتجاج طبرسي 40:2.

[5] بحار 263:44 - کشف الغمة 9:2 - ارشاد مفيد 135:2 و مخفي نماند که عبارت کشف الغمة مطابق متن کتاب «اصحاب النبي» است و لکن عبارت ارشاد و بحار «اصحاب علي» مي‏باشد.

[6] بحار 279:44 - کامل الزيارات باب 26 ص 109.

[7] بحار 235:83 - کافي 325:3 - و مصباح المجتهد ص 213 «آداب سجده‏ي شکر».

[8] بحار 66:98 - کامل الزيارات باب 52 ص 137.

[9] بحار 7:45 - ارشاد مفيد 101:2.

[10] بحار 59:45 - لهوف ص 59:58 - مقتل خوارزمي 39 - 38 :2.

[11] بحار 58 - 57 :45 - لهوف ص 57 - 56 - مقتل خوارزمي 37:2.