بازگشت

كيفيت وارد شدن امام حسين به محشر


و در خبر است كه حسين (عليه السلام) خود بيايد، در حالتي كه سرش را در كف گرفته،


و چون فاطمه (عليهاالسلام) او را ببيند، نعره زند كه تمام اهل محشر به گريه درآيند [1] ، پس پيراهن حسين (عليه السلام) را بر سر دست گيرد، و عرض كند، خدايا، اين پيراهن فرزند من است [2] ، يعني ببين كه چگونه از ضرب شمشير، و نيزه، و تير، سوراخ سوراخ است، يا اينكه خدايا، اين پيراهن را هم بر بدنش نگذارند، و او راعاري، و بر روي زمين انداختند، پس خداوند عادل منتقم انتقام كشد از كشندگان آن جناب و اولاد ايشان و اولاد اولاد ايشان، كه راضي به فعل پدران خود بودند، به اقسام عذاب، پس چندين مرتبه ايشانرا بكشند، بعد زبانيه سياهي از جهنم بيرون آيد، و ايشان را برچيند، مانند مرغي كه دانه را برمي چيند، و ببرد ايشان را به سوي جهنم. [3] .

و بعد از اين مقامات خصوصيتي از براي آن مكرمه است در مقام شفاعت، كه محل حاجت ما است، كه ندا مي رسد: اي فاطمه هر حاجت كه داري بطلب، عرض مي كند كه: شيعيان خود را مي خواهم، خطاب مي رسد: كه بخشيدم همه را، عرض مي كند: شيعيان اولادم را مي خواهم، خطاب مي رسد: كه بخشيدم ايشان را، عرض مي كند: شيعه ي شيعيان خود را مي خواهم خطاب مي رسد كه: روانه شو، پس هر كه به تو پناه برده با تو خواهد بود پس روانه شود به سوي بهشت، و همه ي ايشان به همراه او بروند. [4] .

پس اي گروهي كه زيارت كرده ايد فرزند آن مكرمه را، و ياري نموده ايد او را در گريه، اگر پيغمبر (صلي الله عليه و آله) از اول دست تو را نگيرد، و در وقت نداي اول بر نخواستي، پس در اين شفاعت عظمي، يا شيعه، ترا شامل است، و اگر نه، شيعه ي شيعه خواهي بود، و اگر آن هم نيستي، پس پناه باو خواهي برد، و كدام پناه بهتر از زيارت فرزند او، و گريه بر آن جناب است، پس گمان ندارم كه از اين مقام محروم شوي، و به همراه آن مكرمه روانه نشوي، و اگر از اين حرمان هم ترساني به جهت كثرت معاصي، و مأيوس باشي از نجات در اين حالت، و احتمال بدهي كه لابد تو را به جهنم خواهند برد،


پس باز مأيوس مباش اي زائر، كه لابد آن حضرت خواهد آمد و تو را از آتش نجات خواهد داد، چنانكه در خبري فرموده است كه: هر كس مرا زيارت كند البته او را زيارت خواهم كرد بعد از موت و اگر او را در آتش بيابم از آن بيرونش مي آورم [5] ، و اين آخر درجات اخلاص است از براي ادني زوار، كه گناه ايشان بسيار عظيم است.


پاورقي

[1] بحار 221:43 - ثواب الاعمال 252:2.

[2] بحار 224:43 - امالي مفيد مجلس 15 ص 130.

[3] بحار 226:43 - تفسير فرات ص 171.

[4] بحار 227:43 - تفسير فرات ص 172.

[5] بحار 16:98.