بازگشت

كيفيت وارد شدن حضرت زهرا به محشر


و بيانش آن است كه: در آن روز حضرت فاطمه به كيفيت مخصوصي وارد محشر مي شود، كه در برش حله كرامت است، كه از آب حيات به عمل آمده [1] .، و به روي آن هزار حله ي بهشتي است، كه بر آنها به خط سبز نوشته، و بالاي سرش قبه اي است از نور الهي، كه ظاهرش از باطنش پيدا، و باطنش از ظاهرش هويدا است، و بر سرش تاجي است از نور كه هفتاد ركن دارد، هر ركني مرصع است به در، و ياقوت، و نور مي دهد مانند ستاره درخشان، و بر ناقه اي سوار است از ناقه هاي بهشت، كه پاهاي آن از زمرد سبز است، و دمش از مشك اذفر، و چشمانش از ياقوت احمر [2] ، و مهارش از مرواريد تر،


كه طول آن به يك فرسخ است [3] ، و آن مهارش به دست جبرئيل است، و فرياد مي كند: بپوشيد چشمهاي خود را كه اينك دختر خاتم انبياء عبور مي نمايد، و بر آن ناقه هودجي است از طلا، كه آن مكرمه در آن است، و به استقبالش مي آيند از جانب بهشت دوازده هزار حورالعين، كه از براي احدي استقبال ننموده اند، و نخواهند نمود، و همه بر مركوبهاي بهشتي سوارند، كه بالهاشان از ياقوت، و زمام از مرواريد تر، و زين آنها از در، و زين پوش از سندس، و ركاب از زبرجد باشد، و در دست هر حوريه ي مجمره اي است از نور، و بر فرق آنها تاجهاي جواهر است [4] ، پس به استقبال او آيد مريم دختر عمران، با هفتاد هزار حوريه، و خديجه با هفتاد هزار ملك، كه در دستشان علمهاي تكبير است، و حوا، و آسيه با هفتاد هزار حوريه، پس منبري از نور برايش نصب نمايند، كه هفت پله دارد، و مابين پله تا پله ي ديگر، صفوفي از ملائكه است [5] ، و با آن مكرمه است رختهاي خون آلود، و پيراهن غرقه به خون حسين (عليه السلام) [6] پس عرض كند: خدايا، مي خواهم ببينم حسن و حسين را، پس مصورشود از براي او حسين (عليه السلام)، به حالتي كه سر در بدن ندارد، و خون از رگهاي او جاري است [7] ، پس چون آن حالت را ببيند نعره اي زند [8] ، و خود را از ناقه به زير اندازد [9] ، و پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و ملائكه همه نعره زنند. [10] .


پاورقي

[1] بحار 221:43 - عيون الاخبار 30:2.

[2] بحار 219:43 - امالي صدوق مجلس 5 ص 25.

[3] بحار 223:43 - ثواب الاعمال 2: ص 261.

[4] بحار 224:43 - تفسير فرات ص 169.

[5] بحار 226:43 - تفسير فرات ص 171.

[6] بحار 224:43 - امالي مفيد مجلس 15 ص 130.

[7] بحار 226:43 - تفسير فرات ص 171.

[8] بحار 222:43 - ثواب الاعمال 258:2.

[9] بحار 219:43 - امالي صدوق مجلس 5 ص 25.

[10] بحار 222:43 - ثواب الاعمال 258:2.