بازگشت

اي دو چشم اشك بريزيد


و اما اطعام ايتام و مساكين، پس زيارت او به منزله ي آب دادن است به تشنگان اهل بيتش، و اطعام است به ايشان، و اما زيارت مؤمنين و اكرام ايشان، پس زيارت آن جناب زيارت سيد مؤمنين است، و موجب اكرام و تعظيم است.

و اما قرض الحسنه، پس قرض دادن به مؤمن مضطر قرض دادن به خدا است، پس چگونه است قرض دادن به امام مؤمنين كه مضطر و غريب وطن بوده، و همه خلق از او گرفتند، حتي اينكه جسد شريفش را در بيابان انداختند، و كسي نزد او نمي رفت، پس هر گاه تو قصد او نمائي و به زيارتش روي، البته قرض بزرگي است بر خدا، كه نمي دانم ثوابش را چند برابر خواهد داد، كريمي كه وعده كرده است به كساني كه به او قرض الحسنه بدهند.

و اما عيادت مريض كه اگر كسي آنرا ترك كند خداوند در محشر او را عتاب نمايد كه اي بنده ي من چرا به عيادت من نيامدي در وقتي كه مريض شدم؟ [1] ، پس زيارت آن جناب چون تأمل كني عيادت است نه از براي بيمار به تب، يا دردسر، بلكه آن عيادت مجروح عطشان، و مكروب لهفان، بلكه عيادت مقطع الاعضاء، و مرضض الاعضاء است، چنانكه منقولست كه حضرت زهرا (عليهاالسلام) را در خواب ديدند كه به اين مضمون نوحه مي نمود: اي دو چشم اشك بريزيد و جاري باشيد و خشك نشويد از براي ميتي كه در زمين كربلا سينه اش را خرد نمودند [2] ، پس چون به قصد زيارتش روي، قصد عيادتش نما كه به ثواب پرستاري مريض و عيادت فائز شوي.

و اما تجهيز مؤمن به خصوص مؤمن غريب، كه تجهيز او فضيلتش بي منتها است، پس زيارت آن جناب در حكم تشييع جنازه آن سرور است، و تغسيل و تكفين آن بدن مطهر


است، و دفن آن جسد انور در قلب خود به اعتبار توجه قلبي آن قبر شريف.

و اما ادخال سرور در قلب مؤمنين كه از افضل اعمال است و سبب نجات از اهوال است [3] ، پس در فضل زيارت وارد است كه اگر مي دانست زائر، كه چه سروري داخل مي شود بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و فاطمه ي زهرا (عليهاالسلام) و ائمه ي هدي و جميع شهداء و چه قدر در حق او دعا خواهند كرد، و چه ثوابها در دنيا و آخرت به جهت او مقرر مي شود، هر آينه دوست مي داشت كه هميشه خانه ي خود را در آنجا قرار دهد، يا اينكه هرگز در خانه ي خود نماند. [4] .


پاورقي

[1] بحار 219:78 - امالي طوسي 242:2 - وسائل الشيعة 635:2.

[2] بحار 227:45 - مناقب ابن شهر آشوب 220:3.

[3] بحار 290:71 - اصول کافي 190:2.

[4] بحار 15 - 14 :98 - کامل الزيارات باب 98 ص 297.