بازگشت

در خواص گريه از حيثيت اجر و ثواب


مقصد نهم: در خواص گريه از حيثيت اجر و ثواب و آن چند نوع است:

اول آنچه متعلق است به نجات از اهوال و عقاب و تفصيل اين در چند مورد است:

يكي در وقت خروج روح، و آن عقبه بزرگي است كه مشتمل بر هول شديد و زحمت بسيار، حضرت امير (عليه السلام) مي فرمود: كه از براي موت سختي هايي است كه به


وصف درنمي آيد و به عقول اهل دنيا تصور نمي شود. [1] .

و گريه بر سيدالشهداء سبب نجات از آن است، چنانكه حضرت صادق (عليه السلام) به مسمع بن عبدالملك فرمودند: تو از اهل عراقي آيا به زيارت حسين (عليه السلام) مي روي؟ عرض كرد: نه دشمنان ناصبي دارم مي ترسم كه خبر به والي بدهند و مرا عقوبت كند، پس من باب تقيه ترك كرده ام، فرمود: آيا مصائب آن جناب را ياد مي كني و جزع مي نمائي؟ عرض كرد: بلي والله گريه مي كنم، و اثر حزن در من ظاهر مي شود، و از طعام خوردن باز مي مانم، حضرت فرمود: آگاه باش، كه خواهي ديد در وقت مردن پدران مرا، كه وصيت كنند ملك الموت را در حق تو، كه سبب روشني چشم تو باشد. [2] .

دوم: مشاهده ملك الموت، و در آن هول عظيم است و بسيار مخوف و موحش است از براي اهل معصيت، ولي گريه بر حضرت حسين (عليه السلام) سبب نجات از آن است، چنانكه حضرت صادق (عليه السلام) به مسمع فرمود بعد از كلام سابق كه: «ملك الموت بر تو مهربان تر از مادر خواهد بود» و معلوم است كه مشاهده ي مادر مهربان وحشتي ندارد. [3] .

سوم: نزول بر قبر مصيبت بزرگ است، و عقبه مهول و موحش است، اين است كه شرعا مستحب است كه ميت را در سه دفعه نقل كنند تا اينكه مهيا شود از براي آن [4] ، و گريه بر آن حضرت سبب نجات از آن است، چنانكه در روايات بسيار وارد است كه اگر كسي ادخال سرور در قلب مؤمني نمايد خداوند از آن سرور، شخص خوش صورتي خلق كند كه پيش از ميت به قبر رود و او را استقبال كند، و گويد: تو را بشارت باد اي دوست خدا به كرامت الهي، و رضوان او، ايمن باش كه من مونس تو خواهم بود تا روز قيامت [5] ، پس هر گاه كسي ادخال سرور در قلب پيغمبر خدا، و ائمه ي هدي و فاطمه ي زهرا (عليه السلام) نمايد به گريه بر حسين (عليه السلام)، چنانكه خود فرمودند كه اين عمل احسان


به ما است و صله ي ما و ياري ما است، پس چگونه خواهد بود آنصورتي كه سرور ايشان خلق شود و چگونه جمالي خواهد داشت آن مونس دائمي. [6] .

چهارم: ماندن در قبر و برزخ، عذاب اليم و بلاي عظيم است، چنانكه حضرت امير (عليه السلام) از زبان ايشان مي فرمايد: كه ايشان در هر آن فرياد مي كنند كه ما را تنگي مقام به تنگ آورده، و خاكها در فرق ما ريخته صورتهاي ما را تغيير داده، و صفا و بهاي ما را ربوده، وحشت ما به طول انجاميده. [7] .

و گريه بر حسين (عليه السلام) در اين مقام نافع است، زيرا كه وارد است در حق گريه كننده كه در وقت مردنش چنان فرحناك مي شود كه آن فرح در دلش باقي است تا روز قيامت. [8] .

پنجم: بيرون آمدن از قبر مصيبت عظمي و بليه ي كبري است، كه حضرت سجاد به تذكر آن مي گريست و مي فرمود: گريه مي كنم از براي وقتي كه از قبر بيرون مي آيم در حالتي كه بدنم عريان است، و ثقل معاصي را بر دوش خود كشيده، گاهي به راست، گاهي به چپ نظر مي كنم، و هر كس در آنوقت به كار خود مبتلا است، بعضي خندان و خوشحال، و بعضي گريان و گرفتار وبال. [9] .

و گريه بر حسين (عليه السلام) سبب ستر عورت و سبكي بار است، و در حق «باكي» وارد است كه چون از قبر برآيد سرور از صورت او ظاهر باشد، و ملائكه به استقبال او آيند، و بشارتش دهند به ثواب الهي. [10] .

ششم: زلزله قيامت امر بزرگي است، و داهيه ي عظمي است، و از براي آن چندين حالت و مقام و موقف است، و شدايد آن بسيار، و به حسب هر حالتي اسمي دارد، مثل قيامت، و غاشيه، و ساعت، و زلزله، و حاقه، و قارعه، و يوم الفصل، و يوم الدين، و يوم


العرض الاكبر، يوم الفزع الاكبر، و يوم الحساب، و طامة كبري، و صاخه، و واقعه، و يوم الفرار، و يوم البكاء، و يوم التناد، و يوم التغابن، و يوم الازفة، و يوم يكون الناس كالفراش المبثوث، و يوم لا يسأل حميم حميما، و خلاصي از هر يك از اين مواطن محتاج است به اعمال، و صفات، و احوال، و اخلاق، و مجاهدات سخت، و دادن جان و مال، و بيداري شبها، و عبادات بسيار، و ترك راحتي و زهد در دنيا، ولي گريه بر حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) جميع اين مواقف را سهل مي نمايد.

چنانكه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) فرمود: به حضرت فاطمه (عليهاالسلام)، بعد از آنكه سؤال نمود از پدر بزرگوارش كه، كي اقامه ي عزاي فرزندم حسين را نمايد؟ فرمود: جمعي از نيكان امت، بعد فرمود: و چون روز قيامت شود بگيرم دست گريه كنندگان را، و داخل بهشت نمايم [11] و البته كسي كه دستش به دست پيغمبر خدا باشد از قارعه و طامه و صاخه و گريه و حزن و فزع و غبن و تشتت فارغ است.

هفتم: وقت خواندن نامه ي اعمال و حساب بسيار سخت است، چنانكه حضرت امير (عليه السلام) به تصور آن مي گريست، و نصب شب به صحرا مي رفت و نوحه مي كرد، و مي فرمود: آه از آنوقتي كه بخوانم عمل گناهي را كه من آنرا فراموش كرده ام، و تو آنرا ضبط نموده باشي، پس بفرمائي بگيريد اين را، پس واي به حال كسي كه او را بگيرند، كه نه عشيره به كار او مي خورد، و نه قبيله او را نجات مي دهد، پس به خود مي پيچيد مانند مار گزيده، و مي افتاد و غش مي كرد، و چون چوب خشك مي گرديد. [12] .

و گريه بر حضرت حسين (عليه السلام) در اين مقام نافع است، زيرا كه ايشان در سايه ي عرش خواهند بود و در خدمت حضرت حسين (عليه السلام) و مردم مشغول به حساب هستند [13] .

هشتم: عبور از پل صراط مشتمل بر هول عظيم است، و البته بايد واقع شود، و از حتميات است به نص آيه ي قرآن [14] و مردم به اقسام مختلف خواهند بود، بعضي مانند برق


عبور كنند، و جمعي به زحمت، ولي سالمند [15] ، و جماعتي در وقت عبور به آتش مي افتند مانند پروانه، با اينكه جناب پيغمبر (صلي الله عليه و آله) در آنجا ايستاده و مي فرمايد: خدايا سالم بدار [16] ، و ليكن مي گيرد آن حضرت دست گريه كنندگان حسين (عليه السلام) را و عبور مي دهد ايشان را، و نجات مي دهد از عقبات آن، چنانكه در اخبار معتبره وارد است. [17] .

نهم: گرفتن شخص و بردنش به جهنم از اعظم اهوال، و اشد احوال است، و آن است فزع اكبر، و گريه ي حسين (عليه السلام) دافع آن است. [18] .

دهم: داخل شدن در جهنم از اعظم بليات و اشد عقوبات است، كه آسمان و زمين را تاب آن نيست، و گريه بر امام شهيد نجات مي دهد از آن، چنانكه در خبر است كه يك قطره از آن خاموش مي نمايد حرارت جهنم را [19] ، و آن كنايه است شايد از اينكه گريه كننده اگر مستحق وقوع در جهنم باشد لابد از آن بيرون خواهد آمد.

نوع دوم: در آنچه متعلق است به تكفير گناهان، و در روايات بسيار وارد است كه يك قطره اشك كفاره مي شود جميع گناهان را اگر چه به عدد ستارگان، و كف درياها باشد. [20] .

نوع سوم: در آنچه متعلق است به حسن حالات، و كدام حالت بهتر است از حالتي كه به شخص برسد دعاي پيغمبر خدا و ائمه ي هدي و فاطمه زهرا (عليهاالسلام) به سبب خواهش سيدالشهداء (عليه السلام) از ايشان؟ و اين حالت به سبب گريه بر آن جناب حاصل مي شود. [21] .

نوع چهارم: از جهت حصول اجر، و در خبر است كه اجر هر قطره آن است كه


هميشه شخص در بهشت منزل داشته باشد. [22] .

نوع پنجم: از جهت رفع درجات، و هيچ درجه در بهشت بالاتر از درجه ي خاتم انبياء و ائمه ي هدي نيست، در خبر است كه گريه كننده با ايشان خواهد بود در درجه ي ايشان. [23] .


پاورقي

[1] نهج‏البلاغة فيض الاسلام 689:4 خطبه 212 (خطبه بعد از تلاوت الهيکم التکاثر).

[2] بحار 290 - 289 :44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101.

[3] بحار 290 - 289 :44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101.

[4] وسائل الشيعة 837:2 (ج 6)- علل الشرائع 306:1.

[5] بحار 291 - 290 - اصول کافي 190:2.

[6] بحار 207:45 - کامل الزيارات باب 26 ص 81.

[7] نهج البلاغة فيض الاسلام 693 خطبه 212 (خطبه بعد از تلاوت الهيکم التکاثر).

[8] بحار 290:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101.

[9] مصباح المجتهد ص 534 از فقرات دعاء ابي حمزة ثمالي است.

[10] بحار 207:45 - کامل الزيارات باب 26 ص 81.

[11] بحار 293 - 292 :44 و عوالم 534:17 «با مختصر تفاوتي در جملات اخير».

[12] بحار 12 - 11 :41 - امالي صدوق مجلس 18 ص 73.

[13] بحار 207:45 - کامل الزيارات باب 26 ص 81.

[14] سوره‏ي مريم: آيه‏ي 71.

[15] بحار 64:8 - امالي صدوق مجلس 33 ص 149.

[16] بحار 65:8 - تفسير قمي 421:2 «و در مصادر مذکور است پيغمبر خدا مي‏فرمايد: خدايا امت من...، و ملائکه در اطراف صراط ندا مي‏کنند... سالم بدار».

[17] بحار 235 - 234 :44 -کامل الزيارات باب 16 ص 58.

[18] بحار 207:45 - کامل الزيارات باب 26 ص 81.

[19] بحار 290:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101.

[20] بحار 285 - 284 :44 - کامل الزيارات باب 32 ص 103 و 104 و بحار 299:44 - عيون الاخبار 22:2.

[21] بحار 292:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 103.

[22] بحار 272:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101 - 100.

[23] بحار 278:44 - امالي صدوق مجلس 17 ص 68.