بازگشت

مرثيه خواني حضرت سجاد در مجلس يزيد


سيزدهم: مجلس يزيد بود در شام، كه مرثيه خوان حضرت سجاد (عليه السلام) بود، و مستمع اهل شام و يزيد بودند، آنجناب بر منبر آمد و خطبه اي خواند مشتمل بر حمد و ثناء الهي، و صلوات بر جدش حضرت رسالت پناه (صلي الله عليه و آله)، و جد ديگرش اميرالمؤمنين، پس شروع نمود به مرثيه ي پدر بزرگوارش، تا اينكه فرمود: منم پسر آن كسي كه سرش را از قفا بريدند، منم پسر آن كسي كه عمامه و ردايش را از تنش بيرون آوردند، پس صداي صيحه و گريه از اهل شام و بني اميه بلند شد، و يزيد ترسيد كه فتنه به پا شود، پس امر كرد مؤذن اذان بگويد، پس هر گاه بني اميه و اهل شام نوحه و زاري كنند از شنيدن اينكه آن جناب را سر از قفا بريدند و از او عمامه و ردا بردند، پس شيعه چه بايد بكند؟ اگر تصور كند كه چگونه عمامه از سر آن حضرت بردند و در چه حالت بود و كدام وقت بود. [1] .

چهاردهم: مجلس زنان بود در خانه ي يزيد، كه زينب و ام كلثوم و دختران حضرت مرثيه مي خواندند و زوجه ي يزيد و دخترانش و زنان بني اميه گريه و نوحه مي نمودند، و اين


وقتي بود كه يزيد اذن داد در عزاي آن حضرت، پس هفت روز اقامه ي تعزيه نمودند. [2] .

پانزدهم: مجلس حضرت سجاد (عليه السلام) بود در بيابان خارج مدينه بعد از مراجعت اهل بيت بعد از آنكه خيمه ها را بر سر پا كردند، و اهل مدينه به استقبال آمدند، كرسي از براي حضرت گذاشتند، و آن جناب بر كرسي نشست و اشك از چشمش جاري بود، و با دستمال اشكها را پاك مي نمود باز اشك مهلت نمي داد، و چون اهل مدينه آن جناب را با آن حالت ديدند صداي صيحه و ضجه از ايشان بلند شد كه گويا تمام آن بقعه يك ضجه بود، پس حضرت اشاره كرد كه ساكت شويد، اندكي ساكت شدند، پس فرمود: حمد و ثنا، مخصوص پروردگار عالم است كه مالك روز دين، و آفريننده ي تمام خلايق است، حمد مي كنم او را بر شدايد روزگار، و صدمات دهر ناهنجار، و سختي مصيبتهاي بيشمار، ايها الناس بدانيد كه خداوند محمود ما را مبتلا فرمود، و امتحان نمود به مصيبتي بزرگ كه رخنه ي عظمي در اسلام حادث كرده، اي مردم جناب ابوعبدالله با عترتش كشته، و بخون آغشته شدند، و اهل بيت و اطفالش به أسيري رفتند، و سرهاي ايشان را بر سر نيزه در بلاد گردانيدند، و اين مصيبتي است كه مثل و مانند نخواهد داشت، كدام مرد باغيرت بعد از ملاحظه ي اين مصيبت مسرور خواهد گشت، و كدام چشم است كه اشك او جاري نشود بر آن سرور؟ حال آنكه آسمانها از براي او گريستند، و درياها به موج آمدند، و زمينها، و درختان، و ماهيان، و ملائكه ي مقربين، و اهل سماوات و ارضين، بر حال آن جناب گريه كردند، كدام دل است كه از براي او شكسته نشود؟ و كدام گوش طاقت شنيدن آن را دارد، اي مردم، ما اهل بيت را دربدر كردند، و از شهري به شهري بردند، مانند اسيران ترك و كابل، بدون اينكه از ما گناهي صادر شده باشد، يا رخنه اي در دين كرده باشيم، و اين امري است كه تا حال در دنيا اتفاق نيفتاده، والله اگر پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) وصيت مي كردند ايشان را كه با ما قتال نمايند، و اذيت كنند، به عوض آنچه در حق ما به ايشان سفارش كرد، بيشتر از آنچه كردند از براي ايشان ميسر نمي شد، پس هر چند اين مصيبتها جان گداز است، ولي ما اهل بيت رضا و تسليم هستيم، امر را بخداوند


گذاشتيم و اوست عزيز و منتقم. [3] .

شانزدهم: مجلس ام كلثوم بود در وقتي كه سواد مدينه ظاهر گرديد، مرثيه گفت، و حضرت سجاد و ساير اهل بيت مستمع بودند، اولا مدينه را خطاب نمود بعد جدش و مادرش و برادرش را چنانكه بيايد. (ان شاء الله). [4] .

هفدهم: مجلس ملائكه است كه هر روز در نزد قبر آن جناب منعقد مي شود تا روز قيامت به كيفياتي كه در عنوان ملائكه ذكر خواهد شد.

هجدهم: مجلسي است كه هر روز از براي حضرت فاطمه (عليهاالسلام) منعقد مي شود در آسمانها تا روز قيامت حتي در عيدها و غير آن، و مجملش آن است كه آن مكرمه هر روز نظر مي نمايد به مصرع فرزندش حسين (عليه السلام) پس فريادي مي كشد كه تمام اركان موجودات از آسمانها و زمينها و درياها و ملائكه مضطرب مي شوند تا اينكه پيغمبر خدا به نزد او مي آيد و او را ساكت مي نمايد، پس دعا در حق زوار فرزندش مي كند. [5] .

نوزدهم: مجالس ائمه ي طاهرين است، از آنجمله مجلس حضرت صادق (عليه السلام) بود و مرثيه گو جعفر بن عفان بود [6] ، و مضمون اشعارش اين است كه: البته هر كس گريه مي كند، پس بر اسلام گريه كند كه احكام آن را ضايع نمودند در آنوقت كه شمشير و نيزه را از خون حسين (عليه السلام) سيراب كردند. [7] .

و ديگري مجلس صادق (عليه السلام) بود ايضا كه مرثيه خوان عبدالله بن غالب بود، و مضمونش آن است كه: گريه كنيد از براي بدن آن جناب كه بر خاك گرم عريان افتاده بود، و بادها غبار و گرد بر آن مي پاشيدند. [8] .

و ديگر باز مجلس آن سرور بود كه ابوهارون مكفوف را فرمود به همان قسم كه در نزد خود نوحه مي خواني با رقت بخوان، پس اشعاري خواند كه مضمونش آن است كه:


تصور كن بدن حضرت حسين (عليه السلام) را، و با بدن طاهر بگو، پس حضرت گريست، باز فرمود: بگو، پس قصيده ي ديگر شروع نمود كه مضمون مطلعش آن است كه مريم برخيز و از براي آقايت نوحه و ندبه نما، و بر حسين گريه كن، پس آن حضرت گريست و صداي صيحه و ضجه و فرياد وابتاه از حرم مطهرش بلند شد. [9] .

و ديگر مجلس حضرت رضا (عليه السلام) بود كه مرثيه خوان دعبل خزاعي بود، و خود آن حضرت متولي نظم مجلس گرديد، يعني برخواست و ستري نصب نمود، و زنان را در پشت پرده نشانيد، و دعبل را فرمود: بخوان، و فرمود: هر كس چشمش گريان شود در مصيبت جدم حسين (عليه السلام) با ما محشور خواهد شد روز قيامت، پس دعبل شروع نمود به مرثيه خواندن به اين مضمون، كه اي فاطمه اگر خيال مي نمودي حسين را افتاده و شهيد شده با لب تشنه در كنار آب فرات، هر آينه بر صورت مي زدي و اشك بر رخسار جاري مي نمودي، تا آخر قصيده، و حضرت مي گريست و زنان صيحه مي زدند. [10] .

بيستم: مجلس ملائكه است هر روز غير از آنچه اشاره شد، چنانكه بيايد (ان شاء الله).

بيست و يكم: مجالس شيعيان است كه بر پا خواهد بود تا روز قيامت، و از خصايصش آن است كه اولا مورث كلال و ملال نمي شود، و عجبتر آن است كه سال به سال در عزت و رواج و بهاء آن مي افزايد، حتي اينكه بلدي نمانده است از بلدان، حتي بلاد منافقان، و مخالفان و كفار، كه در آن اقامه ي عزاي حسين (عليه السلام) برپا نشود، بلكه در اين سنوات در بغداد و قسطنطنيه و مصر و شام، علانيه مجالس برپا مي شود.


پاورقي

[1] بحار 174:45 - مناقب ابن شهر آشوب 305:3 - مقتل الخوارزمي 69:2.

[2] بحار 196:45.

[3] بحار 148:45 - لهوف 88.

[4] بحار 197:45 - منتخب طريحي 160:2.

[5] بحار 225:45 - کامل الزيارات باب 27 ص 87.

[6] بحار 283 - 282 - رجال کشي 574:2 (رقم 508).

[7] بحار 286:45 - مقتل خوارزمي 144:2.

[8] بحار 286:44 - کامل الزيارات باب 33 ص 105.

[9] بحار 287:44 - کامل الزيارات باب 33 ص 104.

[10] بحار 257:45 - منتخب طريحي 16 - 15 :1.