بازگشت

بيت المقدس بود


مجلس پانزدهم: بيت المقدس بود، كه ذاكر خدا، و مستمع و نوحه گر زكريا بود، چنانكه از قائم عجل الله فرجه و سلام الله عليه مروي است كه زكريا سوال نمود از باري تعالي كه أسماء خمسه ي طاهره را تعليم او نمايد، پس جبرئيل بر او نازل گرديد و او را تعليم نمود، پس زكريا هر وقت محمد (صلي الله عليه و آله) و علي (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) و حسن (عليه السلام) را ذكر مي كرد هم و غمش زايل مي شد، و چون اسم حسين (عليه السلام) را ذكر مي كرد گريه در گلويش گير مي كرد و دلش به طپش مي آمد، پس عرض كرد: خدايا چه مي شود كه چون آن چهار بزرگوار را ذكر مي نمايم از هم و غم مي رهم، و چون حسين (عليه السلام) را ياد مي كنم اشكم مي ريزد و دلم مي سوزد؟ پس خداوند او را خبر داد از قضيه ي آن حضرت و فرمود: (كهيعص) پس كاف اشاره است به كربلا، و «هاء» هلاك عترت طاهره، و «ياء» به يزيد عنيد كه قاتل حسين (عليه السلام) است، و «عين» به عطش آن جناب، و «صاد» به صبرش بر مصائب، پس چون زكريا شنيد اين واقعه هائله را سه روز از مسجد بيرون نيامد و مردم را از خود منع نمود، و متصل گريه و ناله مي كرد، و عرض مي كرد: خدايا آيا بهترين خلق خود را به مصيبت فرزندش مبتلا مي نمائي؟ آيا چه جامه اي است اين مصيبت بر تن علي (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) مي پوشاني پس عرض كرد خدايا فرزندي به من عنايت نما كه چشم من به او روشن گردد و محبت او را در دل من زياد كن، پس مرا مبتلا نما به مصيبت او، چنانكه حبيب خود را مبتلا خواهي كرد به مصيبت فرزندش، پس خداوند يحيي (عليه السلام) را به او عطا فرمود و


او را مبتلا كرد به مصيبت او، و حمل يحيي شش ماه بود، چنانكه حمل حسين (عليه السلام) نيز شش ماه بود. [1] .

مترجم گويد: در اينجا شبهه هست كه به مقتضاي آنچه در تواريخ ضبط كرده اند حضرت يحيي بعد از زكريا در حيات بود و بعد به درجه ي شهادت رسيد پس چگونه مبتلا شد به مصيبت او؟ و جوابش آنست كه مقتضاي تشبيه به مصيبت خاتم انبياء نيز همين است، زيرا كه شهادت حسين (عليه السلام) هم مدتي بعد از وفات پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بوده، و سرش آن است كه حيات و ممات ايشان مساوي است - و الله يعلم - انتهي.


پاورقي

[1] بحار 223:44 - احتجاج 273 - 272 :2.