بازگشت

در طور سينا بود


مجلس چهاردهم: در طور سينا بود مكرر كه ذاكر خدا و مستمع حضرت موسي كليم الله بود.

از آنجمله در خبر است كه شخصي از بني اسرائيبل ديد حضرت موسي (عليه السلام) را كه به تعجيل مي رود و رنگش زرد و بدنش لرزان است و چشمش بگودي رفته، دانست از اينحالت كه به مناجات مي رود، عرض كرد: يا نبي الله من گناه بزرگي كرده ام خواهش دارم كه از خدا سؤال كني كه از من درگذرد و عفو نمايد، چون موسي (عليه السلام) به مقام مناجات رسيد عرض كرد: خداوندا تو عالمي پيش از تكلم من، فلان شخص كه بنده ي تو است گناهي كرده ملتمس عفو است،خطاب رسيد هر كس طلب مغفرت از من نمايد او را عفو مي كنم مگر كشنده ي حسين (عليه السلام) را، عرض كرد: حسين كيست؟ خطاب رسيد: همان شخصي كه ذكر او بر تو گذشت در جانب طور، عرض كرد: كه او را مي كشد؟ فرمود: مي كشند او را جماعت طاغي و ياغي كه خود را از امت جد او مي شمارند در زمين كربلا، و اسب او فرار مي كند و شيهه مي كشد و مي گويد: اي داد از امتي كه فرزند پيغمبر خود را مي كشند، پس او را بر روي خاكها بيندازند بي غسل و بي كفن، و اسباب او را به غارت ببرند و زنان او را به شهرها بگردانند و ياران او را شهيد نمايند و سرهاي ايشان را بر سرنيزه ها كنند و در بلاد بگردانند، اي موسي اطفال پيغمبر ايشان از تشنگي هلاك شوند، و بزرگشان در ميان آفتاب پوست بدنشان بهم كشيده شود، پس موسي گريست، خطاب رسيد كه اي موسي بدانكه هر كس گريه كند يا به گرياند يا خود را شبيه به گريه كننده نمايد حرام كنم بدنش را بر آتش. [1] .


مؤلف گويد: خوش به حال جماعتي كه بر ايمان ثابت بودند و با كليم خدا مشافهه مي كردند و حاجت خود را به توسط آن جناب به موقف عرض الهي مي رسانيدند و به سبب او طلب مغفرت مي نمودند لكن ما هم به حمدالله كليم خدا داريم كه صاحب يد بيضا، عصا و ساير آيات او است، و هميشه در مقام مناجات بر يمين عرش ايستاده، از براي ما طلب مغفرت مي نمايد، بدون سؤال ما، و لكن كليم ما رنگش زرد نيست و اعضايش لرزان نيست بلكه رنگش سرخ و اعضايش مجروح و پاره پاره است.


پاورقي

[1] بحار 308:44.