بازگشت

در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن حضرت


مقصد سوم: در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن جناب و آن چند قسم است:

اول: گريه ي قلب است به هم و غم، و آن اول مراتب است، و ثمره اش آن است كه ثواب نفس كشيدن در آن حال ثواب تسبيح است چنانكه در خبر است. [1] .

دوم: احتراق قلب است و ثمره ي آن فرح است در حالت احتضار، چنان فرحي همواره در قلب بماند تا وقتي كه بر حوض پيغمبر (صلي الله عليه و آله) وارد شود چنانكه در روايتي است. [2] .

سوم: گرديدن اشك است در چشم، پيش از جاري شدن بر صورت، چنانكه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: كه گريه كننده را خداوند رحمت مي كند پيش از آنكه اشك از چشمش بيرون آيد.

چهارم: بيرون آمدن اشك از چشم، هر چند به قدر بال پشه اي باشد چنانكه در خبر است كه آن سبب غفران ذنوب است هر چند به قدر كف دريا باشد. [3] .

پنجم: ريختن اشك است از چشم و در آن خاصيتي است كه فرمودند: هرگاه يك قطره از آن در جهنم ريزد حرارت آنرا خاموش نمايد. [4] .

ششم: جاري شدن آن بر صورت و ريش و سينه، و اين گريه ي حضرت صادق (عليه


اسلام) است در وقتي كه شخص مرثيه مي خواند از برايش، پس فرمود: هر آينه ملائكه گريه كردند، چنانكه ما گريه كرديم بلكه بيشتر، و خداوند از براي تو تمام بهشت را واجب كرد. [5] .

هفتم: صيحه زدن و نوحه كردن و فرياد كردن و فرياد زدن و جان دادن است، چنانكه حضرت صادق (عليه السلام) در دعا فرمود خدايا رحمت كن آن صيحه را كه به جهت ما بلند مي شود [6] و در خبر است كه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) هر روز بر آن جناب شهقه ميزند تا اينكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) او را ساكت مي نمايد. [7] .

و در خبر است از ابوذر كه گفت: اگر بدانيد كه آن مصيبت چه قدر عظيم است، البته آنقدر گريه كنيد تا اينكه جان شما بدر رود. [8] .

هشتم: عويل كردن است كه يزيد قاتل آن جناب به زوجه ي خود هند امر نمود و گفت عويل كن اي هند بر حسين (عليه السلام) كه بزرگ قريش بود و ابن زياد در قتلش تعجيل نمود چنانكه تفصيلش بيايد ان شاء الله. [9] .

نهم: زدن بر سر و صورت است وآن عمل عبدالله بن عمر بود در وقتي كه خبر شهادت حضرت به او رسيد و فرياد مي كرد كه: هيچ روزي مثل روز حسين (عليه السلام) نيست يزيد، تا اينكه او را ساكت نمود. [10] .

دهم: تباكي است يعني خود را شبيه به گريه كننده نمايد كه از برايش بهشت خواهد بود يعني هر گاه قلب قساوت داشته باشد و نسوزد پس لااقل سر را به زير اندازد و اظهار انكسار و حزن نمايد. [11] .

و نمي دانم چگونه قساوتي است كه بر دل چنين مصيبتها نسوزد و مي شود كه منشاء


قساوت دو چيز باشد:

يكي: داخل شدن در تحصيل زيادتي مال دنيا است كه موجب قساوت است، چنانكه در دعا اشاره به آن شده كه فرمودند: پناه بخدا از قلب قاسي و چشم خشك و شكمي كه سير نمي شود. [12] .

دوم: بسيار تكلم نمودن در امور بي فايده چنانكه در خبر است. [13] .

و علاج قساوت قلب با دست كشيدن بر سر يتيم است كه علاوه بر اجر فراوان كه در آنست سبب رفع قساوت قلب مي شود. [14] .

يازدهم: گريه كردن است بدون اشك به جهت خشكي چشم از كثرت گريه، و آن گريه ي اهل بيت بود بعد از مراجعت به مدينه تا اينكه آن را علاج نمودند به شرب سويق [15] .

دوازدهم: گريه ايست كه اثر آن در شخص ظاهر شود به ترك طعام و شراب چنانكه مسمع ابن عبدالملك خبر داد حضرت صادق (عليه السلام) را به عروض اين حالت از براي خودش در نزد ذكر حسين (عليه السلام) پس حضرت دعا در حقش فرمودند [16] چنانكه در عنوان ششم بيايد (انشاءالله) در بيان خواص گريه.


پاورقي

[1] بحار 278:44 - امالي طوسي 115:1.

[2] بحار 290:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 102.

[3] بحار 285:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 103.

[4] بحار 290:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 102.

[5] بحار 283:44 - رجال الکشي ص 187.

[6] بحار 52:98 - کامل الزيارات باب 40 ص 117.

[7] بحار 225:45 - کامل الزيارات باب 27 ص 87.

[8] بحار 219:45 - کامل الزيارات باب 23 ص 74.

[9] بحار 143:45 - مقتل خوارزمي ص 74:2.

[10] بحار 328:45.

[11] بحار 288:44 - لهوف ص 58.

[12] مصباح طوسي ص 66 (در تعقيب عصر) و ص 539 (از فقرات دعاء ابوحمزة ثمالي).

[13] بحار 281:68 - امالي طوسي 1:1.

[14] وسائل الشيعة 111:17 - ثواب الاعمال ص 237 - من لا يحضره الفقيه ص 49.

[15] بحار 170:45 - کافي 464:1.

[16] بحار 289:44 - کامل الزيارات باب 32 ص 101.