بازگشت

علاقه ي بزرگي و جلالت شأن


قسم چهارم: علاقه ي بزرگي و جلالت شأن است زيرا كه مصيبت بزرگان أجله خصوصا اگر منافي جلالت شأن ايشان باشد موجب رقت است، هر چند اجنبي باشد بلكه


كافر باشد، و بر همين منهج جاري است سيره ي پادشاهان با دشمنان خود، چنانكه قضيه اسكندر با دارا معروف است. [1] .

و حكم شارع نيز بر اين جاري است و از اين جهت حضرت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) جامه ي خود را از براي عدي بن حاتم فرش نمود، بااينكه كافر بود، و فرمود: اكرام نمائيد عزيز قومي را كه ذليل شده باشد [2] و به همين سب حضرت اميرالمؤمنين ثياب عمرو بن عبدود را سلب ننمود، بلكه زره او را هم نگرفت با اينكه مثل و مانند نداشت، و فرمود: چون بزرگ قوم خود بود، نخواستم هتك حرمتش نمايم [3] و همچنين شارع مقدس حرمتي قرار داده است از براي دختران سلاطين كه هرگاه اسير شوند ايشانرا مخير مي كند و در معرض بيع و شراء در نمي آورند. [4] .

پس بيائيد مانند غلامان از براي سيد و آقاي خود بناليم، زيرا كه بزرگ و جليل بود، و هتك حرمتش نمودند، بدنش را عريان نمودند و عيالش را به اسيري شهر به شهر گردانيدند و در ايشان بكنيزي طمع نمودند و كسي كه چنين گريه نكند از انسانيت دور است.


پاورقي

[1] تاريخ طبري 290:1.

[2] وسائل الشيعة 469:8 - کافي 659:2.

[3] بحار 257:20 - ارشاد مفيد 92:1.

[4] بحار 330:45 - مناقب ابن شهر آشوب 208 - 207 :3.