بازگشت

محروم ساختن حسين از آب


يكي: آنكه او را از چهار حق كه در آب داشت منع نمودند.

اول: از حق مشتركي كه با همه ي مردم در آن داشت، چنانكه همه ي بني آدم با هم شريكند در آب و گياه [1] ، اين است كه جايز است آب خوردن از نهرهاي مملوكه هر چند اذن از مالك نگيرند، و شايد از همين جهت است استحباب آب دادن به كفار هر گاه تشنه باشند، چنانكه در روايتي وارد است. [2] .


دوم: حق مشتركي است كه با همه ي جانداران داشته، چونكه هر ذي روحي را حق است در آب، و از اين جهت است كه واجب مي شود تيمم، هر گاه خوف عطش باشد بر حيوانات مملوكه و غير آنها.

سوم: حق خاصي كه بر اهل كوفه داشت، كه سه مرتبه ايشان را سيراب نموده بود.

يك مرتبه در سال خشكي از براي ايشان طلب باران نمود، و به بركت آنجناب باران آمد. [3] .

و دفعه ي ديگر در صفين آبرا به ضرب شمشير از لشكر معاويه گرفت. [4] .

و ديگر در قادسيه لشكر حر را آب داد. [5] .

چهارم: حقي كه آن حضرت، در خصوص نهر فرات داشت، چون مهر مادرش حضرت فاطمه (عليه السلام) بود [6] و آن جماعت مراعات هيچ يك از اين حقوق را ننمودند، حتي اينكه يك قطره به جهت طفل شيرخوارش خواهش نمود و ديدند آن طفل را كه از تشنگي كباب است، پس باز اجابت نكردند، بعد از براي خودش يكقطره طلب نمود، ندادند، آه.



بودند ديو و دد همه سيراب و مي مكيد

خاتم ز قحط آب سليمان كربلا




پاورقي

[1] وسائل الشيعة 331:7.

[2] فروع کافي 57:4.

[3] بحار 187:44.

[4] بحار 266:44.

[5] بحار 376:44 - ارشاد مفيد 79:2.

[6] بحار 113:43 - مناقب 128:3.