بازگشت

اعطاء روح و فواد و عقل حضرت نبي به آن حضرت


و اما اعطاء روح و فؤاد و عقل آنسرور، پس مي فرمود: حسين (عليه السلام) روح من است، و ثمر فؤاد من و سبب سكون و طمأنينه قلب من است [1] و اما باصره و قوت، پس مي فرمود: هر وقت نظر به او مي كنم گرسنگي من تمام مي شود [2] و اما اعطاء شامه و عين، پس مي فرمود: حسين (عليه السلام) ريحانه ي من و نور دو چشم من است. [3] ، و اما پشت آن سرور، پس مركب آن جناب بود، نه يكدفعه بلكه مكرر، به نحوي كه خارق عادت بوده، چنانكه گاهي در سجود نماز جماعت سوار مي شد بر پشت آن سرور، پس طول مي داد سجده را تا اينكه خود به اختيار بزير آيد، پس اصحاب تعجب مي نمودند از طول سجود و سؤال مي كردند كه آيا وحي نازل شد؟ مي فرمودند: نه، لكن فرزندم بر پشت من سوار


شده بود [4] و اما كتف آن حضرت، پس محل آنجناب بود او را با حسن (عليه السلام) به دوش مي گرفت و در كوچه و بازار مي رفت، و اصحاب مي خواستند بگيرند ايشانرا، مي فرمود: خوب راكبي هستند، و گاهي جبرئيل نيابت مي كرد و به دوش مي گرفت او را. [5] .

و اما دامان آن حضرت، پس محل نشستن آنجناب بوده، چنانكه از اول ولادتش فرمود: اي اسماء بياور پسرم را، عرض كرد: هنوز پاكيزه اش نكرده ايم، فرمود: تو او را پاكيزه مي كني! خدايش پاك و پاكيزه كرده [6] و او را كفالت مي نمود و با انگشت ابهام شيرش مي داد و با او بازي مي نمود، و ذكر خواب مي خواند از برايش [7] و به زبان اطفال با او سخن مي گفت، حتي اينكه بعضي اصحاب از روي تعجب ملامت كردند آن جناب را، فرمود: آنچه بر تو مخفي است - يعني از فضل حسين (عليه السلام) و محبت من نسبت به او - بيشتر است از آنچه بر تو ظاهر شد [8] ، و معلوم است كه همه ي اين اقوال و افعال بامر الهي بوده، حتي طول سجود و حمل بر دوش، و دويدن در كوچه با او، و استقبال و قطع خطبه، و وجه آن بيايد. (انشاءالله).

و اما لبهاي آن سرور، پس هميشه مي بوسيد آن جناب را با حضرت حسن (عليه السلام)و مي بوئيد و به خود مي چسبانيد زمان دراز، و مي فرمود: اين دو پسر ريحانه ي من هستند [9] ، و مشهور است كه روزي دهان حسن (عليه السلام) و گلوي حسين (عليه السلام) را بوسيد پس حسين (عليه السلام) اظهار كدورت نمود و به نزد مادرش شكايت كرد. و من در اخبار اين را نديده ام، آنچه ديده ام آن است كه حسين (عليه السلام) راگاهي در گلويش بوسه مي داد، گاهي پيشانيش، و گاهي تمام بدنش، و گاهي شكمش را برهنه مي كرد، و بالاي نافش را


مي بوسيد، و گاهي دندانهايش را [10] و گاهي لبهايش را، وآن يك معجزه باهره اي است از پيغمبر (صلي الله عليه و آله) كه سبب آن مي فرمود: كه من موضع شمشيرها را مي بوسم [11] و گريه مي كنم، اما سبب بوسيدن دندانها و بالاي ناف معلوم نبود، تا اينكه بعد معلوم شد يعني چوب خيزران و تير سه شعبه.


پاورقي

[1] بحار 260:44 - کامل الزيارات باب 22 ص 68.

[2] بحار 309:43.

[3] بحار 260:44 و 270:43.

[4] بحار 296:43 - مناقب 227:3 و آنچه در متن ذکر شده در شأن امام حسين (عليه‏السلام) است بحار 294:43 و مناقب 188:3.

[5] بحار 316:43 - مثير الاحزان ص 11.

[6] بحار 243:43 با اختلاف در اسم که عوض اسماء، صفيه ذکر شده است.

[7] بحار 254 :43 - مناقب 209:3 - بحار 295:43.

[8] بحار 269:43 - کامل الزيارات باب 14 ص 50.

[9] بحار 264:43 - عيون الاخبار 27:2.

[10] بحار 261:43 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.

[11] بحار 261:43 - کامل الزيارات باب 22 ص 70.