بازگشت

اشعار حضرت زينب در كوفه


حضرت زينب (س) پس از خواندن خطبه اشعار زير را انشاء فرمودند:



ماذا تَقُولوُنَ اِذْ قالَ النَّبِيُّ لَكُمْ

ماذا صَنَعْتُمْ وَاَنْتُمْ آخِرُ الْاءُمَمِ



بِاءَهْلِ بَيْتي وَ اَوْلادي وَتَكِرْمَتي

مِنْهُمْ اُساري وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَم



ما كانَ ذاكَ جَزائي اِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ

اَنْ تَخْلِفُوني بِسُوءِ في ذَوي رَحيمٍ



اِنّي لَأَخْشي عَلَيْكُمْ أَنْ يَحِلَّ بِكُمْ

مِثْلُ الْعَذابِ الَّذي اَوْدي عَلي اِرَمٍ [1] .



چه خواهيد گفت: هنگامي كه پيامبر (ص) به شما گويد: شما كه آخرين امّت هستيد.

با خانواده و فرزندان و عزيزان من چه كرديد؟ برخي را اسير كرديد و برخي ديگر را آغشته به خون نموديد!

پاداش من كه نيكخواه شما بودم اين نبود كه با اهل بيت و خويشان من پس از من بدي كنيد.

من مي ترسم عذابي بر شما نازل شود مانند آن عذابي كه قوم ارم را هلاك كرد.

سپس امام زين العابدين به عمه اش زينب خطاب كرد و چنين فرمود:

يا عَمَّتي اُسْكُتي فَفِي الْباقي مِنَ الْماضي اِعْتبار، وَ اَنْتِ بِحَمْدِ اللّهِ عالِمَةً غَيْرُ مُعَلَّمَةٌ، فَهِمَةٌ غَيْر مُفَهّمة، اِنَّ الْبُكاءُ وَ الْحَنينَ لايَرِدا نِ مَنْ قَدْ اَبادَهُ الدَّهْر فَسَكَتَتْ. [2]

اي عمه خاموش باش باقي ماندگان بايد از گذشتگان عبرت گيرند، تو بحمداللّه ناخوانده دانايي و نياموخته خردمند. گريه و ناله رفتگان را باز نمي گرداند، آنگاه حضرت زينب ساكت شد.


پاورقي

[1] الاحتجاج، ج 2، ص 305؛ نفس المهموم، ص 359؛ الدمعة الساکبه، ج 5، ص 38؛ ناسخ التواريخ، ج 3، ص 39. قوم ارم همان قوم عاد است بدان جهت ارم مي خوانند چون نام پدربزرگ اين قوم ارم بوده است و در قرآن مجيد ذيل آيه «ارم ذات العماد» درباره قوم ارم بحث شده است. (ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 469؛ نيز ر.ک: ترجمه تفسير الميزان، ج 10، ص 456 و لغت نامه دهخدا، ج 5، ص 1883).

[2] الاحتجاج، ج 2، ص 305؛ نفس المهموم، ص 360، الدمعة الساکبة، ج 5، ص 38؛ ناسخ التواريخ، ج 3، ص 42.