بازگشت

اجابت دعاي زينب


برخي از مورخين از زينب (س) چنين نقل كردند: هنگامي كه دستور دادندخيمه ها را غارت كنند من جلوي خيمه ايستاده بودم، مردي داخل خيمه شد كه چشماني زاغ داشت آن چه كه در خيمه مربوط به ما بود گرفت. نگاهش به امام سجّاد (ع) افتاد، ديد او روي فرشي از چرم و پوست افتاد در حالي كه بيمار است پس آن فرش را از زيرش برگرفت، سپس به طرف من، چادر و دو گوشواره ام را گرفت در عين حال گريه هم مي كرد. به او گفتم: «خدا لعنت كند، حرمت ما را هتك كردي گريه هم مي كني؟ گفت: به خاطر اين گرفتارهايي كه براي شما پيش آمده گريه مي كنم، بي بي گفت: مرا به خشم آوردي. خداوند دست و پاي تو را قطع كند و تو را به آتش دنيا بسوزاند پيش از آتش آخرت.» سوگند به خدا طولي نكشيد كه مختار قيام كرد، دست و پاي او را قطع كرد، آنگاه او را به آتش بسوزانيد. [1] .


پاورقي

[1] المنتخب، ص 455؛ تظلّم الزّهرا (س)، ص 263؛ زينب الکبري، جعفر نقدي، ص 109.