بازگشت

زنده نگه داشتن حماسه عاشورا


امام محمد باقر (ع) در حادثه ي عاشورا چهار ساله بوده بنابراين نمي توان توقّع داشت كه در دوران اسارت، اقداماتي بر ضدّ يزيد و حكومتش انجام داده باشد. امّا اين امر، محال و غير ممكن نيست، همان گونه در برخي منابع آمده است، وقتي يزيد در شام، با افراد خود درباره ي امام سجّاد (ع) مشورت مي كرد و آنها به كشتن امام (ع) رأي دادند، امام باقر (ع) واكنش نشان داد و فرمود: اي يزيد! افراد حاضر در اين مجلس برخلافِ حاضرانِ در مجلس فرعون سخن گفتند و اظهار نظر كردند، زيرا وقتي فرعون با اطرافيان خود درباره ي كشتن حضرت موسي (ع) مشورت كرد آنها جواب منفي دادند، همان گونه كه خداوند متعال فرمود:

«قالوا اَرْجه و اخاه و اَبْعَثْ في المدائنِ حاشرين» [1] .

اين كار علّتي دارد، و آن، اين كه تنها، فرزند زنا، انبيا و اولاد آنها را مي كشتند. آنها فرعون را الگوي خود قرار دادند و اينان تو را. يزيد خاموش شد و فرمان داد تا حضرت را بيرون ببرند. [2] .

در هر حال، امام پنجم (ع)، پس از اسارت، براي زنده نگه داشتن واقعه خونين كربلا تلاش هاي زيادي نمود كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:

الف) يادآوري خاطره امام حسين (ع):

انگشتر جدّش، سيّد الشهدا (ع) را به دست مي كرد. بر روي انگشتر جمله ي «اِنَّ اللّهَ بالَغَ اَمْرُهُ.» نقش بسته بود. [3] .

ب) بيان ثواب گريه بر امام حسين (ع):

امام باقر (ع) به نقل از امام سجّاد (ع) درباره ي ثواب گريه بر امام حسين (ع) فرموده است: هر مؤمني كه به خاطر شهادت حسين بن علي (ع) گريه كند تا اشكش بر گونه هايش جاري گردد خداوند منّان، غرفه اي در بهشت به او مي دهد كه مدّت ها در آن ساكن گردد. [4] .

روزي، كميت، شاعر دوستدار اهل بيت (ع)، بر امام باقر (ع) وارد شد و عرضه داشت: اشعاري در مدح و مصيبت شما سروده ام. آيا اجازه مي فرماييد آن را بخوانم. حضرت اجازه دادند و كميت شروع به خواندن اشعار نمود تا آنكه از ديدگان امام باقر(ع) و امام صادق (ع) اشك جاري شد و صداي گريه ي كنيزي از پس پرده بلند شد. [5] .

حكايت ديگري نيز درباره ي خواندن شعر توسط كميت و گريه ي امام باقر (ع) و ثواب زياد آن نقل شده كه به علّت اختصار از ذكر آن خودداري مي كنيم. [6] .

ج) يادآوري مصائب كربلا:

عقبة بن بشير اسدي مي گويد: امام باقر (ع) به من فرمود: اي بني اسد! خوني به گردن شما داريم. گفتم: اي ابا جعفر! رحمت خدا بر شما باد! گناه من در اين مورد چيست؟ كدام خون؟ فرمود: كودك امام حسين (ع) را نزد او بردند وي در آغوش پدر بود كه يكي از افراد [طايفه ي شما] با پرتاب تيري او را كشت. امام حسين (ع) دست خود را از خون او پر كرده و بر زمين ريخت. [7] سپس گفت: خدايا اگر از آسمان ياري خود را از ما دريغ داشته اي پس اين خون را سبب خير و نيكي قرار داده و انتقام ما را از اين ستمگران بستان. راوي مي گويد: عبداللّه بن عقبه ي غنوي با پرتاب تير به سوي ابوبكربن حسين بن علي او را به شهادت رسانده بود. [8] .

ح) پشتيباني از مختار:

امام باقر (ع) فرمود: به مختار ناسزا نگوييد، زيرا او كسي است كه قاتلان شهيدان ما را كشت و انتقام خون ما را گرفت و بيوه زنان ما را شوهر داد و در تنگدستي به ما كمك مالي كرد. [9] امام باقر (ع) در حمايت از مختار و قيام خونين سيّد الشهدا (ع)، ابوالحكم فرزند مختار را در كنار خويش نشاند و مورد نوازش و احترام قرار داد. به سبب تبليغات امويان بر ضدّ مختار، مردم از وي به بدي ياد مي كردند. ابوالحكم، نظر امام پنجم (ع) را جويا مي شود. آن حضرت مي فرمايد: سبحان اللّه! پدرم به من خبر داد كه به خدا سوگند مهر مادرم از همان پولي بود كه مختار برايش فرستاده بود. مگر او نبود كه خانه هاي خراب ما را نوسازي كرد و قاتلان خاندان ما را كشت و به خونخواهي ما پرداخت؟ خداوند، رحمتش كند. آنگاه دوبار فرمود: خدا پدرت را رحمت كند! او حق ما را گرفت و قاتلان خاندان ما را كشت و به خون خواهي ما قيام كرد. [10] .


پاورقي

[1] شعراء، آيه 36. گفتند: او (موسي) و برادرش را در بنددار و گردآورندگان را به شهرها بفرست.

[2] ناسخ التواريخ، ج 1، ص 6؛ نيز ر.ک، معالي السبطين، ج 2، ص 161.

[3] حياة الامام محمد الباقر (ع)، ج 1، ص 28.

[4] کامل الزيارات، ص 201.

[5] بحار الانوار، ج 36، ص 390.

[6] مروج الذهب، ج 3، ص 229.

[7] در اين باره نقل ديگري نيز وجود دارد که امام حسين (ع) خون او را به سوي آسمان ريخت و خونش به زمين بازنگشت. (ذخيرة الدارين، ص 161) قضاوت صحيح را به خوانندگان گرامي واگذار مي کنيم.

[8] تاريخ طبري، ج 5، ص 448.

[9] رجال کشي، ص 125. نيز ر.ک بحار الانوار، ج 45، ص 351 با کمي تفاوت.

[10] رجال کشي، 126.