بازگشت

سوگواري بر پدر


امام سجاد (ع) مي فرمايد: هر مؤمني كه براي شهادت امام حسين (ع) گريه كند واشكش بر گونه هايش ‍ جاري گردد خداوند منّان غرفه اي در بهشت به او مي دهد كه مدّت ها در آن ساكن گردد. [1] خود آن بزرگوار نيز با وجود بردباري زياد، در سوگ پدرش هميشه اندوهگين و نالان بود و برايش مرثيه سرايي مي كرد. [2] .

بنا به گفته سيّدبن طاووس، آن حضرت در حالي كه روزها، روزه دار و شب ها به عبادت مشغول بود. چهل سال [3] براي پدر شهيدش گريست. وقتي غلام آن بزرگوار به هنگام افطار برايش غذا و آب آورد تا ميل كند فرمود:

«قُتِلَ ابنُ رسولِ اللّه جائعا، قُتِلَ ابنُ رسولِ اللّه عطشانا.»

«پسر پيامبر خدا، گرسنه و تشنه به شهادت رسيد.»

آنقدر اين جمله ها را تكرار مي كرد و مي گريست كه غذا و آبش با اشك چشمش مخلوط مي شد و همواره به اين حال بود تا به خداوند متعال پيوست. [4] در گزارشي ديگر آمده است: امام سجّاد (ع) به غلامش مي فرمود:

تنها درد دل و غم خود را با خدا مي گويم و از لطف و كرم بي اندازه ي او چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد. سپس فرمود: هيچ گاه محلّ كشته شدن فرزندان فاطمه (س) را به ياد نمي آورم مگر آنكه حزن و اندوه حلقومم را مي فشارد. [5] .

ابن شهر آشوب مي گويد: امام سجّاد (ع) [در مصيبت پدر بزرگوارش] به قدري گريه مي كرد كه احتمال مي رفت چشمانش آسيب ببيند. [6] .

غلامِ امام چهارم (ع) به صفّه و ايوان سر پوشيده ي آن جناب كه پيوسته در آنجا در حال سجده و گريه بود نزديك شد و گفت: اي آقاي من! اي علي بن الحسين! آيا هنوز وقت آن نرسيده كه حزن و غصّه ات تمام شود؟ حضرت سر مبارك از زمين برداشته و متوجه او شده و فرمودند: واي بر تو! (يا فرمودند: مادرت به عزايت بنشيند) به خدا قسم حضرت يعقوب در حادثه اي بس كمتر و واقعه اي ناچيزتر از آنچه من ديدم [مبتلا شد و] به پروردگار متعال شكايت نمود و گفت: «يا أَسَفي علي يوسف» [7] اي دريغ بر فراق يوسفم. با اينكه ايشان تنها يك فرزندش ناپديد شده بود. ولي من مي ديدم كه پدرم و جماعتي از اهل بيتم را سر مي بريدند. [8] .

گريه امام سجاد (ع) بر واقعه كربلا، جدا از تأثّر روحي، يك مبارزه سياسي بود. آنان كه از علّت گريه امام (ع) آگاه بودند حادثه كربلا و ستم گري خاندان اموي در خاطرهايشان تجديد مي شد. افرادي هم كه علّت آن را نمي دانستند با گريه آن بزرگوار از سبب آن آگاه شد و حماسه ي عاشورا براي هميشه زنده نگه داشته مي شد.


پاورقي

[1] کامل الزيارات، ص 201.

[2] الملهوف، ص 233، نور العين، ص 78، ناسخ التواريخ، ج 2، ص 190.

[3] بيست سال. (کامل الزيارات، ص 213).

[4] الملهوف، ص 233. نيز ر.ک مناقب، ج 4، ص 180، با مقداري تفاوت.

[5] کامل الزيارات، ص 213.

[6] مناقب، ج 4، ص 180.

[7] يوسف، آيه 84.

[8] کامل الزيارات، ص 350. نيز ر.ک. کشف الغمة، ج 2، ص 314؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 142 و تاريخ مدينه دمشق، ج 41، ص 386 با مقداري تفاوت و کاستي.