بازگشت

امام سجاد پس از اسارت تا شهادت


امام سجّاد (ع) و اهل بيت (ع) روز جمعه، هنگامي كه خطيب مشغول خواندن خطبه ي نماز جمعه بود وارد مدينه شدند و مردم را از مصائبي كه امام حسين (ع) و خاندانش به آن مبتلا شده بودند آگاه كردند. نيز، آن بزرگوار پس از امّكلثوم و حضرت زينب (س) به زيارت قبر پيامبر (ص) آمد و صورت مبارك به قبر مطهّر مي ماليد و اشك مي ريخت [1] و مي گفت:



اُناجيكَ يا جدّاهُ يا خَيْرَ مُرْسَلٍ

حبيبُك مَقْتُولُ و نَسْلُك ضائعُ



اناجيكَ مَحزونا عليلا مَؤَجَّلا

اَسيرا و مالي قَطُّ حامٍ و دافعُ



سُبينا كما تُسْبِيَ الأماءُ و مَسَّنا

من الضُرِّ مالا تَحْتَمِلُهُ الأضالِعُ [2] .



اي جدّ بزرگوار، اي بهترين فرستاده شدگان، با تو راز و نياز مي كنم. محبوب تو حسين (ع) كشته شد و نسل تو ضايع گشت. تو را در حالي كه محزون، هراسان و اسيرم صدا مي كنم و كسي نيست كه مرا حمايت كند، و طرفدار من باشد. ما را اسير كردند آنگونه كه كنيزان را اسير مي كنند، آنچنان ناراحتي و آزار به ما رسيد كه استخوان ها تحمّل آن را ندارند.


پاورقي

[1] الدمعة الساکبة، ج 5، ص 162.

[2] معالي السبطين، ج 2، ص 210.