بازگشت

استقبال محمد حنفيه از امام سجاد


محمّدبن حنفيه مانند اهالي مدينه به استقبال امام سجاد (ع) و اهل بيت (ع)رفت و چون نگاهش به پرچم هاي سياه افتاد از شدّت اندوه بي هوش گرديد و از پشت اسب به زمين قرار گرفت. امام سجاد (ع) با حال گريان به بالين عمو آمد و سر او را به دامن گرفت و چون به هوش آمد با آه سوزان و فرياد، سراغ برادرش، حسين (ع) را گرفت. امام سجّاد فرمود: اي عمو جان! من بي بابا نزد تو آمده ام. مردان ما كشته شدند و زنان ما اسير گشتند اي كاش حاضر بودي تا برادرت را مي ديدي كه چگونه يار و ياور مي طلبيد، ولي كسي به ياريش نمي شتافت. عمو جان! با اينكه همه ي حيوانات از آب سيراب شده بودند او را با لب تشنه كشتند. محمّد حنفيه مجدّدا بي هوش شد و پس از به هوش آمدن، امام سجاد (ع) جريانات حادثه ي كربلا را براي او نقل مي كرد و او مي گريست. [1] .


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ، ج 2، ص 178.