بازگشت

گفتگوي امام سجاد با يزيد


سر مبارك امام حسين (ع) را به مجلس يزيد آورده [1] و به زمين نهادند. يزيد ازحضرت زينب (س) خواست تا سخن بگويد ولي او امام سجاد (ع) را به عنوان سخنگوي اهل بيت (ع) معرفي كرد. امام چهارم (ع) نيز اين اشعار را خواند:



لا تَطْمَعُوا اَنْ تُهينُونَا فَنُكْرِمَكُمْ

وَ اَنْ نكُفَّ الاَذي عنكُم وتُؤْذُونا



فاللّهُ يَعْلَمُ اِنّا لا نُحِبُّكُمْ

و لا نَلُو مُكُمْ اَنْ لا تُحِبُّونا [2] .



اين توقع را نداشته باشيد كه شما به ما اهانت كنيد و ما شما را گرامي بداريم از آزار نمودنتان خودداري كنيم. ولي شما در آزار ما بكوشيد، خدا مي داند كه ما شما را دوست نداريم و شما را بدين خاطر كه ما را دوست نمي داريد. سرزنش نمي كنيم.

يزيد با سخنان كفرآميز، كينه ي ديرينه ي خود با اسلام و رهبران آن را به اثبات رسانيد ولي با واكنش ‍ صريح و قاطع بازماندگان واقعه ي عاشورا به خصوص امام سجاد (ع) مواجه شد. امام زين العابدين (ع) خطاب به وي فرمود:

اي پسر معاويه و هند و صخر! پيش از آنكه تو متولّد شوي، نبوّت و امامت پيوسته از آنِ پدران و نياكان من بوده است. جدّم، علي بن ابي طالب (ع) در غزوه هاي بدر، احد و احزاب، پرچمدار رسول خدا (ص) بود، در حالي كه پدر تو پرچمدار كفر بود. [3] .

آنگاه خطاب به يزيد اشعار زير را قرائت كرد:



ماذا تَقُولونَ اِنْ قال النبي لكم

ماذا فَعَلْتُم و انتم آخر الاُمَمْ



بعترتي و بأَهْلي بَعْدَ مُنْقَلبي

مِنْهُم اُساري وَ مِنْهُمْ ضَرَجُوا بِدَم



اگر پيامبر به شما بگويد كه واپسين امّت ما بوديد پس از من به خويشان و خاندان چه كرديد؟ چه مي گوييد؟ در حالي كه دسته اي از آنان اسير و دسته اي در خون آلوده اند.

سپس فرمود: اي يزيد! واي به حالت! اگر مي دانستي با كشتن پدر، برادر و عموهايم چه گناهي مرتكب شده اي به كوه ها مي گريختي و بر خاكستر مي نشستي. آه و ناله سر مي دادي كه چرا سر حسين (ع)، پسر فاطمه و علي (ع) را بر ورودي شهر نصب كرده اي؟ حال آنكه امام حسين (ع) وديعه ي رسول خدا (ص) در ميان شماست. اكنون اي يزيد! وعده باد شما را به ندامت و پشيماني در روز قيامت. زماني كه بدون شك مردم در آن جمع مي شوند. [4] يكي از دانشمندان يهود كه در مجلس يزيد حاضر بود وقتي پي برد كه امام سجاد (ع) از خاندان رسول خدا (ص) مي باشد يزيد را شديدا شماتت كرد و با تهديد به مرگ نيز از عقيده اش برنگشت. [5] .

يكي از گفت وگوهاي ديگر امام سجاد (ع) با يزيد عبارت است از:

يزيد خطاب به امام سجاد (ع) اين آيه شريفه را تلاوت كرد: «و ما اَصَابَكُمْ مِنْ مُصيبةٍ فبما كَسِبَتْ اَيْديكُمْ و يَعْفُوا عن كثيرٍ.» [6] امام سجاد (ع) فرمود: هرگز! اين آيه درباره ما نازل نشده بلكه آيه شريفه ديگري در مورد ما نازل گرديده است: «مآ اَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ في الأَرْضِ وَلا في اَنْفُسِكُمْ إلّا في كتابٍ مِنْ قَبْلِ أنْ نَبْرَأها إنَّ ذلكَ علي اللّهِ يَسيرٌ. لِكَيْلا تَأْسَوْا علي ما فاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ...» [7] .

پس ما كساني هستيم كه نسبت به آنچه از امور دنيايي از كف داده و يا به دست آورده ايم اندوهگين و شادمان نمي شويم. [8] .

يزيدبن معاويه درباره ي تعدّد نام «علي» در بين فرزندان امام حسين (ع) گفت: بسي جاي تعجّب است كه پدرت نام چند نفر از فرزندانش را علي گذاشته است. امام سجّاد فرمود:

«انّ ابي اَحَبَّ اباه فسمّي بِاسمه مِرارا.» [9] .

«همانا پدرم، پدرش را دوست داشت و بدين جهت مكررا نام او را براي فرزندانش انتخاب كرد.»


پاورقي

[1] ظاهرا اين مجلس، همان محفلي است که به فرمايش امام سجاد (ع) در آن مجلس شراب آوردند و سفير پادشاه روم که از اشراف و بزرگان روم بود نيز حضور داشت. او وقتي پي برد که اين سر بريده متعلّق به پسر رسول خدا (ص) است اعتراض کرد و سپس ‍ مسلمان شد. سر مبارک را برداشت و به سينه ي خود چسبانيد. او را مي بوسيد و مي گريست. تا به درجه ي رفيع شهادت نايل گشت. (الملهوف، ص 220، 222؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 80).

[2] مناقب، ج 4، ص 186.

[3] مناقب، ج 4، ص 186؛ الفتوح، ج 5، ص 244.

[4] الفتوح. همانجا.

[5] بحار الانوار، ج 45، ص 141؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 79؛ حياة الامام الحسين (ع)، ج 3، ص 395.

[6] شوري آيه 30؛ ترجمه: «هرگونه مصيبتي که به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسياري در مي گذرد.».

[7] حديد آيه 22 -23؛ ترجمه: «هيچ مصيبتي نه در زمين و در نفْسهاي شما [به شما] نرسد مگر آنکه پيش از آنکه از آن را پديد آوريم در کتابي است. اين [کار] بر خدا آسان است. تا برآنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده شادماني نکنيد...».

[8] بحار الانوار، ج 45، ص 168.

[9] مناقب، ج 4، ص 186.