بازگشت

شكوه امام سجاد از كوفيان


مسلم گچكار پس از توصيف منظره ي ورود اسيران كربلا به كوفه مي گويد:چشمم به علي بن حسين (ع) افتاد كه بر شتر برهنه اي سوار بود و از رگهاي گردنش خون جاري بود. او اشك مي ريخت و مي فرمود:



يا اُمَّةَ السُّوءِ لاسَقْيا لِرَبْعِكُمْ

يا اُمّةً لَمْ تُراعِ جَدِّنا فينا



لو أَنَّنا وَ رسولُاللّه يَجْمَعُنا

يومُ القيامةِ ما كنتم تَقُولونا



تُسَيِّرُونا علي الأَقتاب عاريةً

كَاَنَنّا لم نُشَيِّدْ فيكم دينا



بني اُميّةَ ماهذا الوقوفُ علي

تلكَ المصائبِ لاتَلْبُون داعينا



تُصَفِّقُون علينا كفَّكُمْ فَرَحا

و أنتم في فِجاجِ الأرضِ تَسْبُونا



أَلَيْسَ جِدّي رسولُاللّه وَيْلَكُمْ

أهْدَي البَريَّةِ مِنْ سُبُل المُضلّينا



يا وَقْعةَ الطفِّ قدْ أَوْرَثْتَني حُزْنا

واللّهُ يَهْتِكُ أستار المُسِئِينا [1] .



اي امت بد (كردار)! بر خانه هايتان باران نبارد؛ اي امتي كه حرمت جدّ ما را در مورد ما رعايت نكرديد! اي در روز قيامت، ما و رسول خدا گرد آييم. شما چه پاسخي به رسول خدا (در رابطه با اين فاجعه) خواهيد داد؟! ما را بر شتران عريان سوار مي كنيد و مي گردانيد! گويي ما همان كساني نيستيم كه اساس دين را در ميان شما محكم ساختيم! اي بني اميّه! از اين مصيبت ها كه بر ما وارد آمده آگاهيد ولي پاسخ خواسته هاي ما را نمي دهيد.

از فرط شادي و شعف كف مي زنيد (كه ما اسير شده ايم)! و ما را به نقطه هاي پراكنده اي از گستره ي زمين با حالت اسيري، سوق مي دهيد! واي بر شما! آيا جدّ ما رسول خدا مردم دنيا را از گمراهي نجات نداد و به راه راست هدايت نكرد!؟ اي حادثه ي كربلا! مرا اندوهگين كردي، خداوند متعال پرده از روي كار بدكاران برخواهد داشت و آنان را رسوا خواهد كرد.


پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 45، ص 114.