بازگشت

حمله سپاهيان يزيد به خيمه امام سجاد


حميد بن مسلم مي گويد: وقتي به بالين علي بن الحسين (ع) كه سخت بيمار و برروي فرشي افتاده بود رسيدم گروهي از پيادگان همراه شمر به وي گفتند: آيا اين بيمار را نمي كشي؟ [1] من گفتم: سبحان اللّه! آيا كودكان [2] را هم مي كشند؟ آيا همين كودكي و بيماري او را بس نيست؟ همانجا ماندم تا آنان از علي بن الحسين (ع) دور شدند. وقتي عمر سعد به خيمه ها آمد زنان به روي او فرياد زدند و گريستند. سپس عمربن سعد به همراهانش فرمان داد كه هيچ فردي به خيمه ي زنان وارد نشود و متعرّض اين كودك بيمار نگردد... [3] پس گروهي را به خيمه ي زنان و امام سجاد (ع) به پاسداري واداشت و گفت: مواظب باشيد كه اينان از خيمه بيرون نروند و كسي نيز به آنان آزار نرساند. [4] .


پاورقي

[1] فرمان کشتن امام سجاد (ع) در کربلا توسط شمر صادر شده است (ترجمة الامام الحسين (ع) ابن سعد ص 78). خولي يکي از افرادي است که فرش را از زير بدن امام سجاد (ع) کشيد و مقنعه و گوشواره ي حضرت زينب (ع) را برداشت ولي دچار عذاب الهي شد و مختار از او انتقام گرفت.

[2] در مبحث «در کربلا» گفتيم که امام سجاد (ع) در کربلا بيست و سه سال عمر داشت. ابن عساکر نيز کودک نبودن امام سجاد (ع) را در کربلا تأييد مي کند (تاريخ دمشق ج 41، ص 415).

[3] در برخي از منابع افزون بر مطلب فوق چنين آمده است: امام سجاد (ع) به حميد بن مسلم گفت: پاداش خيريابي، خداوند به سبب گفتار تو شرّي را از من دور کرد. (تاريخ طبري، ج 5، ص 454؛ مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 43).

[4] الارشاد، ج 2، ص 112.