بازگشت

جنادة بن حرث انصاري


ابن عساكر در تاريخ خود از ابن مسعود روايت مي كند كه: رسول خدا براي جنادة بن حرث نامه اي به اين مضمون نوشت:

اين نوشته اي است از محمد رسول خدا براي جناده و قوم او و كساني كه زير مجموعه او هستند و از وي پيروي مي نمايند به اين كه: نماز را بر پا بدارند، و زكات بپردازند، و از خدا و رسول اطاعت كنند كه هر كس چنين كند، در امان خدا و رسول است.

نصر بن مزاحم در كتاب وقعه صفين مي گويد: جناده در جنگ صفين در محضر اميرمؤمنان (عليه السلام)جهاد كرد، و داد مردانگي داد.

در ابصار العين آمده: جناده از مشاهير شيعه بود و در كوفه با مسلم بيعت كرد، و هنگامي كه مردم مسلم را رها كردند، جناده با عمرو بن خالد صيداوي و نافع بن هلال و مجمع بن عبداللّه در سرزمين غريب هجانات به حضرت حسين (عليه السلام)ملحق شدند.

از شگفتي هاي برنامه اين چهار يار خالص حضرت حسين (عليه السلام) اين است كه حر بن يزيد كه در آن هنگام سردار لشگر دشمن بود به حضرت حسين (عليه السلام)گفت: اين چهار نفر از كوفه آمده اند و بر من است كه آنان را حبس كنم يا به كوفه بازگردانم.

حضرت حسين (عليه السلام) در پاسخ حر فرمود: اينان از ياران من هستند و به منزله مردمي مي باشند كه با من آمده اند، از ايشان چنان حمايت مي كنم كه از خود حمايت مي نمايم؛ پس هرگاه بر اين قرار هستي كه كاري با تو ندارم وگرنه با تو براي حفظ اينان مي جنگم.

حر با ديدن اين وضع و ايستادگي حضرت حسين (عليه السلام)در دفاع از يارانش، از تعرض به آن چهار نفر باز ايستاد.

اينان نشان دادند كه بايد آن گونه شد كه امامي چون حضرت حسين (عليه السلام) براي حفظ انسان در برابر دشمن از جان مايه بگذارد و به دفاع از كيان و كرامت آدمي حاضر به جنگ با دشمن شود.

جناده در ابتداي جنگ همراه عمرو بن خالد و سعد مولي عمرو بن خالد و مجمع بن عبداللّه، به ارتش شيطاني حمله بردند و در محاصره دشمن غدار قرار گرفتند. وجود مبارك قمر بني هاشم با حمله خود به دشمن، حلقه محاصره را شكست و آنان را نجات داد. ديگر باره كه لشگر به آن بزرگواران حمله كردند همگي يك جا و در يك مكان به شرف شهادت دست يافتند.

امام زمان (عليه السلام) در زيارت ناحيه مقدسه به جنادة بن حرث سلام داده است.