بازگشت

چهره اي برجسته از گروه حسينيان


از جمله كساني كه با عشق و علاقه و با بصيرت و معرفت، همراه و همراز كاروان نوردر زمان خود شد و آثاري برجسته و معنوي از خود به يادگار گذاشت، مرحوم آخوند ملا محمد كاشي (رحمه الله) است.

شخصيت هايي بزرگ، و مرداني سترك، هم چون آيت اللّه شهيد مدرس، حاج شيخ مرتضي طالقاني، حاج آقا رحيم ارباب، آيت اللّه سيد جمال الدين گلپايگاني، آيت اللّه العظمي حاج آقا حسين بروجردي(رحمهم الله)، از دست پروردهاي مرحوم آخوند كاشي بودند.

سيّدي كريم النفس و عالمي فرزانه براي اين بنده در شهر اصفهان از قول استادش حاج آقا رحيم ارباب قطعاتي ناب از حيات آخوند كاشي را نقل كرد كه مرحوم ارباب به خاطر رفت و آمد زيادش با آخوند، شاهد قسمتي از آن قطعات بود.

آخوند كه بيش از هفتاد سال غوطهور در علم و معرفت، تدريس و تعليم، حال و مناجات و زهد و تقوا بود تمام مدّت زندگي را در حجره اي متوسط در مدرسه صدر اصفهان گذراند.

او داراي روحي آزاد و سرشار از مناعت طبع و قناعت نفس بود. در تنگدستي و گاهي تهيدستي بسر مي برد. معاش روز مره اش به سختي تأمين مي شد، ولي از نظر معني و معنويت دريايي پرجوش و خروش بود. نَفَس و دمي عيسوي داشت كه توانست آن چنان بزرگاني را تحويل جامعه دهد.

پول و ثروت نداشت و دستش از مال و مكنت خالي بود، ولي شعاع فيوضات و بركات وجودش عجيب و غريب مي نمود.

او در طول عمر نورانيش تحت تأثير هوا و هوس و شكم و شهوت قرار نگرفت. امكان ازدواج برايش فراهم نيامد، ولي هجوم طوفان آمال و آرزو و تندباد شهوات، در برابر اراده الهي و اخلاق انساني او شكست خورد.

غذايش هفته اي يك بار آبگوشت، و ديگر روزها نان خالي، نان و پنير، نان و آب و يا نان و سبزي بود.

در كارهاي شخصي از كسي كمك نمي گرفت، و اجازه كمك هم به كسي نمي داد.

در برابر حوادث خم به ابرو نياورد، و از علم و عمل و زهد و تقوا تا لحظه آخر حيات دست برنداشت.

از نعمت هاي الهي تا جايي كه سر سفره اش قرار مي گرفت به طور مطلوب و شايسته استفاده مي كرد، تا جايي كه در پاك كردن سبزي خوردن وسواس به خرج مي داد، كه مبادا پَر سبز قابل استفاده اي از نظر دور بماند. مي گفت: اين پَر سبز، هزاران فرسخ راه پر پيچ طبيعت را طي كرده تا به انسان برسد. و از انسان به وسيله عبادت، به حقّ نائل گردد!!

طلبه تازه واردي به وقت سحر براي نماز شب برخاست، گويي از تمام در و ديوار مدرسه صداي سبوح قدوس رب الملائكة و الروح به گوشش خورد. از هوش رفت. صبح به محضر آخوند داستان آن ساعت خوش را عرضه داشت، در حالي كه نمي دانست آن ذكر نوراني كه از در و ديوار به گوش مي رسيد، هماهنگي عناصر با ذكر و ورد سحر آخوند بود. آخوند كاشي به او فرمود: تسبيح موجودات جاي تعجّب ندارد، عجب از گوش تو است كه اين صداي ملكوتي را از در و ديوار شنيدي!

اين است ميوه شيرين حسيني شدن، و ثمره خوشگوار ايمان واقعي، و اخلاق الهي و عمل صالح كه هر كس حسيني مسلك شود آسماني شده، و هركس روي از اين كوي بگرداند زميني مي شود، و هم چون كِرم ميان لجن مي لولد تا بميرد.

... خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ [1] .

دنيا و آخرت را از دست داده اند، و اين است همان زيان آشكار.

اگر حسيني نيستيم، تا مرگ ما فرا نرسيده، و فرصت در دست است همچون حرّ بن يزيد، زهير بن قين، وهب بن عبداللّه، ابوالحتوف بن حرث و سعد بن حرث، خود را به اين حقيقت برسانيم، و مشام جان از بوي آن كوي معطّر نماييم.



صفات كبريايي را ز مردان خداآموز

ز مردان خدا اوصاف ذات كبريا آموز



ز سربازي، سرافرازي بود آزاد مردان را

سرافرازي و سربازي ز شاه كربلا آموز



حسين آسا به دفع فتنه بيگانگان برخيز

شعار آشنايي با خدا از آشنا آموز



بيا در مكتب اسلام و بشنو درس قرآن را

مروّت، عاطفت، آزادگي، احسان، وفا آموز



چو نام شير مردان خدا را بر زبان آري

نخستين بار آيين ادب را از نوا آموز



اصحاب و ياران حضرت حسين (عليه السلام) ـ چنان كه در زياراتشان آمده ـ اولياي حقّ و اصفياي حضرت ربوبيت اند، كه اين دو مقام و دو مرتبه از طريق حسيني شدن، نصيب آن اسوه هاي فضيلت و كرامت شد.

به اين كاروان كهكاروان نور است بپيونديم، مسافر اين كوي باشيم، تا از اين سفر بهره هاي ابدي كسب كنيم، و به مقصد اعلي و خلاصه لقاي حقّ و وصال دوست برسيم، كه سفر اگر جز اين باشد، سفر به سوي پوچي و حركت به سوي سراب است.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَاب بِقِيعَة يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّي إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَوَجَدَ اللهَ عِندَهُ فَوَفّاهُ حِسَابه وَاللهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ - أَوْ كَظُلُمَات فِي بَحْر لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْض إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُور [2] .

و كافران اعمالشان مانند سرابي در بياباني مسطّح و صاف است كه تشنه آن را [از دور] آب مي پندارد، تا وقتي كه به آن رسد آن را چيزي نيابد، و خدا را نزد اعمالش مي يابد كه حسابش را كامل و تمام مي دهد، و خدا حسابرسي سريع است - يا [اعمالشان] مانند تاريكي هايي است در دريايي بسيار عميق كه همواره موجي آن را مي پوشاند، و بالاي آن موجي ديگر است، و بر فراز آن ابري است، تاريكي هايي است برخي بالاي برخي ديگر؛ [مبتلاي اين امواج و تاريكي ها] هرگاه دستش را بيرون آورد، بعيد است آن را ببيند. و كسي كه خدا نوري براي او قرار نداده است، براي او هيچ نوري نيست.

پيمودن راه حسين (عليه السلام) و قرار گرفتن در عرصه گاه نور، جز با گسستن زنجير علايق غلط، و رفع وابستگي به نفس امّاره، و خالي شدن از منيّت و آزاد شدن از شهوات حيواني ميسّر نيست.

عامل تيره روزي آنان كه در كربلا اولياي حقّ را در محاصره قرار دادند، و آنان را به فجيع ترين وضع به قتل رساندند، انتخاب حيات فاني دنيا و زندگي زودگذر، بر حيات جاويد و ابدي آخرت بود، كه اين انتخاب، معلول هواي نفس و افتادن در گرداب شهوات و غفلت از حقّ و حقيقت بود.

قرآن مجيد به زيباترين صورت وضع اين حيوانات وحشي را به تصوير كشيده است.

... وَلكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَي الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلَي قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ - لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ [3] .

ولي آنان كه سينه براي پذيرفتن كفر گشاده اند، خشمي سخت از سوي خدا بر آنان است و آنان را عذابي بزرگ خواهد بود - اين [خشم و عذاب بزرگ] به سبب آن است كه زندگي دنيا [يِ زودگذر] را بر آخرت ترجيح دادند، و مسلماً خدا مردم كفر پيشه را هدايت نمي كند - اينان كساني هستند كه خدا بر دل و گوش و چشمشان مُهر [شقاوت] زده، و اينان بي خبران واقعي اند - ثابت و يقيني است كه آنان در آخرت زيانكارند.

خسارت آنان در آخرت، محجوب بودنشان از رحمت و عنايت حقّ، و محروم بودنشان از شفاعت اوليا، و دور ماندنشان از بهشت عنبر سرشت، و معذّب بودنشان به عذاب ابد الهي است.

در هر صورت زمينيان، آن مردم تيره روز و بدبختي هستند كه از ذكر حقّ ـ قرآن و چهارده معصوم (عليهم السلام) ـ اعراض نمودند، كه اين سرپيچي دامن آنان را به انواع آلودگي ها و پليدي ها ملوّث نموده، و از آن غافلان بي خرد، مردمي ظالم، ستمكار، غاصب حقّ، متجاوز و غارتگر بوجود آورد.

آيات سوره مباركه طه، هم چون روز روشن، وضع آنان را نشان داده است.

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَي - قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَي وَقَدْ كُنتُ بَصِيراً - قَالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذلِكَ الْيَوْمَ تُنسَي - وَكَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبه وَلَعَذَابُّ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَي [4] .

و هر كس از هدايت من [كه سبب ياد نمودن از من در همه امور است] روي بگرداند، براي او زندگي تنگ [و سختي] خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مي كنيم - مي گويد: پروردگارا! براي چه مرا نابينا محشور كردي، در حالي كه [در دنيا] بينا بودم؟ - [خدا] مي گويد: همين گونه كه آيات ما براي تو آمد و آنها را فراموش كردي اين چنين امروز فراموش مي شوي. - و كسي را كه [از هدايت حق] تجاوز كرده و به آيات پروردگارش ايمان نياورده، اين گونه كيفر مي دهيم، و بي ترديد عذاب آخرت سخت تر و پايدارتر است.


پاورقي

[1] حج (22): 11.

[2] نور (24): 39 ـ 40.

[3] نحل (16): 106 ـ 109.

[4] طه (24): 124 ـ 127.