بازگشت

مكاشفه حضرت حسين در رابطه با آسمانيان و زمينيان


ديده حقّ بين حضرت حسين (عليه السلام) در مكاشفه اي در سحرگاه شب عاشورا حقيقت اين دو گروه متضاد را مشاهده كرد، و بر اساس مكاشفه آن حضرت از گروه حقّ، تعبير به گروه آسماني، عرشي و ملكوتي، و از گروه باطل به عنوان زميني ياد شده است:

حضرت حسين (عليه السلام) را در سحرگاه شب عاشورا خواب فرا گرفت، چون بيدار شد فرمود:

«سگ هايي را ديدم كه بر من حملهورند، در ميان آن ها سگ چند رنگي بود كه شديدتر بر من تاخت. گمانم آن است كه آن كه مرا مي كشد و خونم را مي ريزد، پيكرش پيس باشد!!

و پيكر شمر چنين بود.

سپس جدّم رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود:

فرزندم! تو شهيد آل محمّد هستي. سماواتيان و آسمانيان ديدار ترا به يك ديگر مژده مي دهند، فردا افطارِ تو نزد من خواهد بود، شتاب كن و زود بيا، درنگ روا مدار [1] ...»

حسين (عليه السلام) فرمان جدّش را اطاعت كرد، درنگي نكرد و شبي نگذشت كه به سوي نياي بزرگوار شتافت.

دو مكاشفه بود و دو نمايش حقيقت.

مكاشفه نخستين، پرده را برداشت و حقيقت دشمنان حسين را برملا كرد، سگان درّنده اي كه پيشرو آن ها سگي متعفّن و پيس بود، سگي كه درونش بر برونش اثر گذارده و او را مجموعه اي از لكّه هاي ننگ نشان مي داد.

سگ درّنده، سمبل ظلم و بيدادگري است، سمبل تعدّي و تجاوز و ستمگري است.

سگ درّنده، بجز آكنده كردن شكم از گوشت و پوست و استخوان ضعيفان، كاري ديگر از وي ساخته نيست.

اگر بخواهند مجسّمه اي از ظلم بسازند، شايسته تر از سگ درّنده نمونه اي بهتر و برتر يافت نمي شود؛ به ويژه اگر مجموعه اي از لكّه هاي چركين ننگ باشد.

p>دوّمين مكاشفه، نمايش دوستان حضرت حسين (عليه السلام)و نشان دهنده راه او و تقديرنامه اي از مقام مقدّس حضرت حقّ است، كه به وسيله پيامبرش براي حسين فرستاده شده است. چنين كسي شايسته است كه آسمانيان، سماواتيان و ملكوتيان اشتياق زيارتش را داشته باشند.

سطح فكر زميني ها، پايين تر از آن است كه حسين را بشناسند، زميني حسين را به قتل مي رساند، آسماني حسين را بالاي سر جا مي دهد.

هنگامه كربلا، نبرد ميان زميني و آسماني بود، حسين رهبر آسمانيان! سپاه حسين همه آسماني و پرواز آن ها به سوي آسمان ها بود.

كربلا، دروازه و راه بهشت شد، و كاروان كربلايي به رهبري حسين بهشتي شد.

يزيد، رهبر زميني ها بود، همه را با خود به زير زمين برد و به درون دوزخ جاي داد، و كربلا براي آن ها دروازه جهنم و بدبختي در دو جهان بود.

قرآن، براي مردم با ايمان شفا است و رحمت، و براي ظالمين دمار و خسارت، و كربلا يكي از مظاهر قرآن است.

حسين، رهبر آسمانيان بوده و هست، و كسي كه راه حسين را بپيمايد به آسمان خواهد رفت، به بالاتر و بالاتر، تا برسد به جايي كه در وَهم نيايد و حقيقتش از تصوّرش برتر باشد، زيباتر باشد، شيرين تر باشد. [2] .


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي: 1 / 251؛ بحار الأنوار: 45 / 3، باب 37.

[2] پيشواي شهيدان مرحوم آيت اللّه صدر: 195، با کمي تغيير.